توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
در مدیحه و مرثیه آن سقای تشنه کامان
زمان مطالعه: < 1 دقیقه همان، صفحه 523. هر عاشقی که در ره معشوق جان دهد جان را نوید زندگی جاودان دهد زان پیشتر که جان دهد اندر رهش زدست مال و عیال و سیم وزر و خانمان دهد از جان و دل چو «اختر طوسی» علی الدوام داد سخن به مدح خدیو مهان دهد عباس، شبل شیر خداوند کآفتاب هر صبح بوسهاش به در
انوار عشق
زمان مطالعه: < 1 دقیقه همان، صفحه، 529. ای که هستی طالب دیدار با انوار عشق دیدهی دل باز کن تا بنگری دیدار عشق با وجود آن که هر مشکل آسان عقل عقل هم حیران بود پیوسته اندر کار عشق از میغم خواهی ارسازی تهی مینای دل مست شو ای هوشیار از ساغر سرشار عشق ساغری از بادهی خمخانهی وحدت بنوش تا نماند بر تو
در رثاء سیدالشهداء و شهداء گلگون کفن کربلا
زمان مطالعه: 2 دقیقه دیوان فرصت (فرصة الدوله) شیرازی، مقدمه و تصحیح علی زرین قلم، کتابفروشی سیروس، تهران 1337 هـ. ش، 446. دارم از کینهی سپهر برین زخمها بر دل و همه خونین بارم از دیده اشکهای روان کشم از سینه نالههای حزین همه جانها به حسرت و غم جفت همه دلها به درد و غصه قرین تا به دامان زده گریبان چاک خلق
در مدح و رثاء حضرت ابوالفضل العباس
زمان مطالعه: 2 دقیقه دیوان مرحوم حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (معروف به کمپانی(، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1338 هـ. ش، صفحه 117. دل شوریده نه از شور شراب آمده مست دین و دل ساقی شیرین سخنم برده ز دست ساغر ابروی پیوستهی او محوم کرد هر که را نیستی افزود به هستی پیوست سرو بالای بلندش چه خرامان میرفت نه صنوبر که دو
در رثاء ابی الفضل العباس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه همان، صفحه 118. برادر چه آخر تو را بر سر آمد که سرو بلند تو از پا در آمد چه شد نخل طوبی مثال قدرت را که یک باره بیشاخ و برگ و بر آمد چه از تیشه این ستم پیشه مردم به شاخ گل و نونهالتر آمد دریغا که آیینهی حق نما را بسی زنگ خون بر رخ انور
زبان حال امالبنین در خطاب به فرزندانش
زمان مطالعه: 3 دقیقه چشمهی خور در فلک چارمین (1). سوخت زداغ دل امالبنین آه دل پرده نشین حیا برده دل از عیسی گردون نشین دامنش از لخت جگر لالهزار خون دل و دیده روان ز آستین مرغ دلش زار چو مرغ هزار (2). داده ز کف چار جوان گزین اربعة مثل نسور الربی (3). سدره نشین از غمشان آتشین کعبهی توحید از آن