توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
شریعهی شهادت (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه امام حسین علیهالسلام پس از شهادت عباس علیهالسلام: »الان انکسر ظهری و قلت حیلتی و شمت بی عدوی.» (1). اکنون کمرم شکست راه و چارهام کم شد و دشمن زبان به سرزنشم گشود. 1) سردار کربلا، ص 290، عباس بن علی، ص 210.
صبح سرخ
زمان مطالعه: 2 دقیقه خورشید روز عاشورا از افق خونین کربلا طلوع میکرد، در حالی که صحرای نینوا پوشیده از شمشیرهای بران و نیزههای لرزان بود. شفق گلگون بود و فلق، بغض غم در خود پنهان کرده بود. امام حسین علیهالسلام نگاهی به اطراف کرد و در آغازین سخن خویش لب به موعظه گشود، قرآن بر سر گذارد و دستان خود را به دعا
گلهای پرپر
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سعادتمندان سپاه حسین علیهالسلام با خود عهد کرده بودند که تا وقتی زندهاند نگذارند هیچ یک از خاندان حضرت به میدان برود. آنها میخواستند فدایی فرزند فاطمه شوند تا با رویی سپید به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نایل شوند. ساعاتی پس از ظهر عاشورا صحرای نینوا از حماسهسازان خالی شد و تمامی پیشمرگان حسینی
علقمهی عشق
زمان مطالعه: 3 دقیقه داغ آلالههای خونین، وجود امام و یاران را از اندوه و ماتم لبریز کرده بود. عباس که جای جای میدان را زیر نظر داشت، بیش از دیگر اصحاب در فشار نینوای حوادث میسوخت؛ گاهی صدای العطش کودکان، زمانی فریاد نالهی زنان، ساعتی اندوه یتیمان و در کنار این مصایب مشاهدهی به خون غلتیدن همرزمان و فریاد طاقت سوز امام شهیدان
به سوی شریعه
زمان مطالعه: 2 دقیقه عباس، که پند و اندرز خود را بیثمر دید، به سوی ابوعبدالله علیهالسلام بازگشت و طغیان و عناد دشمن را بازگو کرد. اما ناگاه فریاد العطش کودکان را شنید. امواج اندوهبار این سخنان، سیلی سختی بر روان او بود. دیگر توان بردباری نداشت. بر اسب نشست و در حالی که نیزهای در دست و مشک آبی بر دوش داشت به
شریعهی شهادت (2)
زمان مطالعه: 2 دقیقه شعارهای شعور افروز اخلاص و شجاعت عباس همچنان وی را به خیمهها نزدیک میکرد که انبوه دشمن راه را بر او بستند و نبرد تن به تن شدیدتر شد. در این هنگام یزید بن رقاد جهنی به کمک حکیم بن طفیل، پشت درخت خرمایی به کمین نشست و دست راست عباس را از بدن جدا کرد. حضرت شمشیر را به