توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
نجات زایرین و طلبههای پاکستانی با توسل به قمر بنیهاشم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای سید خان زمان علوی کرامت جالبی را این گونه نقل مینماید: تابستان 1998 میلادی، بنده با زایران پاکستانی که چند نفر از طلبه (خواهران و برادران) و یک خانوار ایرانی بودند در یک اتوبوس از کویتهی پاکستان به طرف جاده زاهدان در حرکت بودیم. شب ساعت 12 بود، بیشتر زایرین در حال خواب بودند، ولی بنده بیدار بودم، دیدم
شفای پسر تاجر بمبئی هند
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای طاهر عباس، از طلاب حوزهی علمیهی قم، کرامت زیبایی را این گونه نقل مینماید: در شهر بمبئی یک تاجر هندی، تنها یک پسر داشت که او هم به بیماری مهلک مبتلا شده بود. آن تاجر برای معالجهی آن پسر از هیچ معالجهای فرونگذاشت. ولی هیچ فایدهای حاصل نشد. او افسرده، غمگین و مأیوس از شفای پسرش نشسته بود که
بهادر شاه ظفر، آخرین شاه مغول و گرفتن حاجت از شبیه پرچم عباس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آخرین شاه خاندان مغول، بهادر شاه ظفر معروف به شیعه بوده که مولانا الطاف حسین در نوشته خود به نام «یادگار غالب» مینویسد: هنگامی که بهادر شاه ظفر در دهلی بیمار شد، به هیچ وجه بهبودی نیافت، با مشورت میرزا حیدر شکوه، به شاه ظفر تربت امام حسین علیهالسلام داده شده که هرگاه خوب شود بر شبیه حضرت اباالفضل العباس
شلیک هفت تیر در بارگاه اباالفضل العباس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در سال 1386 خبرنگار روزنامه مظاره لکهنو معجزهای را از اباالفضل العباس علیهالسلام این گونه مینویسد: من بعد از نماز صبح به زیارت اباالفضل العباس علیهالسلام مشرف شدم، وقتی نزدیک کفشداری رفتم. گفتند: نمیتوانید وارد شوید. گفتم: چرا؟ گفتند: با شلیک هفت تیر، یک نفر مرده است و تا وقتی که دکتر و پلیس نیامدهاند کسی نمیتواند وارد حرم شود.
چشمت روشن – اباالفضل – شما باب الحوائج هستید
زمان مطالعه: 3 دقیقه سید احمد حکیم از منبریهای متدین و باتقوا و معروف و مشهور میباشد. وی از مرحوم مغفور سید ناصر الحلو – ابوعدنان – نقل مینماید که او از شیخ کاظم سودانی برای پدرم (یعنی پدر سید ناصر) کرامتی را این گونه نقل نمود: در یکی از زیارتها که به کربلا رفتم. وارد حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام شدم. در مرتبهی اول
گفتم: یا اباالفضل العباس! و خوب شدم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اعتقاد راسخ و ناگفتههایی از دستهی طیب بعد از شهادت پای گفتههای شیخ حسن عبداللهی س – در ابتدا خودتان را معرفی کنید؟ ج – من حاج حسن عبادالهی هستم، معروف به شیخ حسن عبداللهی. س – از خرید طوق طیب چه منظوری داشتید؟ ج – من از بچگی – یعنی از هفت، هشت سالگی- به دسته و علمکشی علاقه