توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
با نام عباس بدنشان لرزید
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای شیخنیا، مسئول کتابخانهی رضوی در صحن مطهر امام رضا علیهالسلام کرامتی را این گونه برای من نقل کرد: در سال 1985 میلادی در جنگ عراق و ایران جزو گردان المهدی علیهالسلام بودم و بعد از درگیریهایی به دست نیروهای عراق اسیر شدم. آنها مرا برای اطلاعات بردند و شکنجهی سختی دادند. و مرا با وسایل مدرن شکنجه میدادند و
عباس جان – آب بیاور
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی اعتمادیان نقل کردند: زمانی آقای مجتهدی در منزل یکی از رفقا برای ناهار دعوت شده بودند، هنگامی که ایشان تشریف میآورند و صاحبخانه سفرهی غذا را پهن میکند؛ متوجه میشود که آب در سفره گذاشته نشده. در این موقع، صاحبخانه به شخصی که عباس نام داشته میگوید: عباس جان! آب بیاور. به
مشک شد بر حالت او اشک ریز
زمان مطالعه: < 1 دقیقه روز عاشورا به چشم پر زخون مشک بر دوش آمد از شط چون برون شد به سوی تشنه کامان رهسپر تیرباران بلا را شد سپر بس فروبارید بر وی تیر تیز مشک شد بر حالت او اشک ریز! اشک چندان ریخت بر وی چشم مشک تا که چشم مشک خالی شد زاشک تا قیامت تشنه کامان صواب میخورند از رشحهی
سفارش حضرت ولی عصر راجع به حضرت اباالفضل
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کردند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین رفتیم، محل سکونت ایشان منزل آقای حاج فتحعلی بود. بعد از این که لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناح حاج فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک دو بیتی دربارهی حضرت ابوالفضل علیهالسلام بگویم. حاج علی آقا یک
یا اباالفضل العباس – به فریاد ما برس
زمان مطالعه: 2 دقیقه مؤمن متدین آمیرزا حسن یزدی از مرحوم پدر خود – که او را بسیار در روزهای جمعه به هنگام تعزیه در منزل و جاهای دیگر ملاقات میکردیم – نقل کرد و گفت: در سالی که از یزد با اموال بسیار با شتر به کربلا مشرف میشدیم، در یک قافلهی طولانی در نیمه شب نزدیک کوهی با دزدان و قطاع الطریق
مولا اباالفضل مرحمت فرمود
زمان مطالعه: 2 دقیقه سید بزرگوار آقای سید ولیالله طبسی که ده سال قبل تقریبا در کربلا، در بلا و غرق مبتلا و اواخر دولت عثمانی و اهالی در مجادله با حکومت در واقعهی حمزه بیگ – که معروف میباشد – گرفتار بودند، میگوید: من در نهایت فقر و سختی با چند عائله به سر میبردم، ولی هر هفته عصر جمعه روضه میخواندم و