توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
لبهای او را با تربت امام حسین تر کرد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سید محمد صادق، از عمهی خود کرامتی را نقل مینماید و میگوید: بعد از سرنگونی صدام، ما از ایران به عراق بازگشتیم. زنی از ساکنین اطراف کربلا، دست پسربچهی 7 سالهای را گرفته بود، بچه بیماری سختی داشت. بین مرگ و زندگی بود. او را نزد مرحوم سید محمدرضا آل طعمه، پدربزرگ او – که سید فقیه، عابد، زاهد و
من اباالفضلم، نترس
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از خادمان کرامتی را این گونه نقل کرد: وقتی نیروهای آمریکایی شرارت پیشه وارد عراق شدند، شهرها را یکی پس از دیگری مورد تهاجم قرار دادند. آنها به نزدیکیهای کربلا رسیدند. مردم دچار ترس و خوف شدند. مادرم متوسل به حضرت اباالفضل علیهالسلام شد و به حضرتش التماس نمود. در عالم رؤیا بین خواب و بیداری بزرگواری را مشاهده
اباالفضل – چشم فرزندم را از شما میخواهم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب حجتالاسلام و المسلمین، خطیب توانا حاج سید مرتضی قزوینی در تاریخ 5 / 5 / 2003 میلادی بر فراز منبر در صحن مطهر حضرت امام حسین علیهالسلام بعد از سرنگونی صدام کرامتی را از حضرت ابیالفضل العباس علیهالسلام نقل نمود، خلاصهاش چنین است: او گفت: در سال 1974 میلادی، هنگامی که در کویت بودیم، فرزندم سید حسن به هنگام
دست خود به طرف ضریح دراز کرد و عرض حاجت نمود
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سید محترم و جلیلالقدری به نام سید واوین از ذریهی پیامبر و از خانوادهی معروف به آل احیان نقل کرد و گفت: سید ضعیف الحالی که در حومهی کربلا ساکن بود، به زیارت امام حسین علیهالسلام مشرف شد. پس از پایان زیارت، به زیارت حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام مشرف شد، قبل از خارج شدن از حرم متوجه شد که پولش
شفای دختر بچهی فلج (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شیخ محمود شاکر حائری نقل میکند و میگوید: پدرم برایم نقل نمود: در ایام تابستان وارد حرم حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام شدم، دیدم مردی صحرانشین کودکی را بر دست دارد و به طرف ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام میرود. فهمیدم آن طفل دختر فلج است، هم چنان دیدم، گوسفندی نیز پشت سر آنها در حرکت میباشد. هنگامی که نزدیک
شفای مادرم را از تو میخواهم
زمان مطالعه: 3 دقیقه حضرت حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای شیخ مرتضی صادقی رشتی در یکی از سخنرانیهایش کرامتی را از حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام چنین نقل کردند: جوانی بود که مادر پیر و از کار افتادهای داشت، او جز این مادر، هیچ کسی را نداشت. روزی مادرش بیماری سختی گرفت، معالجه سودی نبخشید و دکترها جوابش کردند. این جوان میگوید: از همه جا