توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
فلج طلب شفا مینماید
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از مؤمنین مورد اعتماد نقل میکرد: من در سال 1970 میلادی در کربلا بودم، در دههی محرم مجلس باشکوهی تشکیل میشد و مجلس مملو از جمعیت عزاداران امام حسین علیهالسلام بود، معمولا در عراق روز هفتم، مجلس به نام نامی حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام تشکیل میشود. من در آن مجلس حضور داشتم، عزاداران جهت سینه زدن بر امام حسین
این امانت شماست
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از برادران عراقی که پس از سرنگونی صدام ظالم از کربلا به ایران آمده بود، کرامت زیبایی را که در حرم باصفای حضرت اباالفضل علیهالسلام دیده بود، این گونه نقل میکرد: زایری از اهل عربستان سعودی در حرم آن بزرگوار مشغول زیارت حضرت اباالفضل علیهالسلام بود، ناگاه پولهایش به سرقت میرود، او به وسیلهی برخی از افراد ضعیف العقیده
دانشجوی پزشکی و شفا از نابینایی
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شیخ محمد مجاهد از علمای کربلا است، تنها فرزندش «باسم» در بغداد دانشجوی پزشکی است که در رشتهی تشریح و کالبدشکافی مشغول تحصیل است، پدر برای موفقیت تنها فرزندش پول فراوانی هزینه کرده و زحمت کشیده است تا موفق گردد. روزی باسم در کلاس درس تشریح حاضر میشود، استاد جسد انسانی را به کلاس میآورد تا طبق مرسوم همهی دانشگاهها
حضرت عباس مرا شفا داد (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه سید طالب مصطفی الفائزی آل طعمه، یکی از خادمان روضه مقدسهی امام حسین و حضرت عباس علیهماالسلام است، او چنین نقل مینمود: در حدود سال 1970 میلادی بود، بیماری به اتفاق خانوادهاش وارد حرم حضرت اباالفضل علیهالسلام شد، او عقب افتادگی ذهنی داشت و نمیتوانست راه برود و روی پای خود بایستد، پاهای خود را میکشید و به طور نشسته
سپاسگزارم از شما ای ابافاضل
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حاجی مهدی تاجریان نقل میکند و میگوید: در حدود سالهای 1963 میلادی بود، مرد عربی از بادیهنشینان کربلا وارد حرم باصفای ماه بنیهاشم حضرت اباالفضل علیهالسلام شد و پسربچهی فلجی را کنار ضریح نشاند، آنگاه ریسمانی از جیب خود بیرون آورد و یک طرف آن را به گردن پسربچه و طرف دیگرش را به ضریح بست و به آن بزرگوار
دختر بچه زبان گشود و حرف زد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه یکی از موثقین، کرامت ذیل را از زن مؤمنهای نقل کرد و گفت: در حدود سال 1950 میلادی دختربچهی لالی را از اطراف کربلا مادرش برای طلب شفا به حرم مطهر حضرت اباالفضل علیهالسلام آورد. چند روز بدین منوال گذشت. مادرش هر روز او را به حرم میآورد. روزی هم چنان که دختربچه در کنار مادر خود نشسته بود و