توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
ای داد – کمرم شکست
زمان مطالعه: < 1 دقیقه نقل کردهاند: لقمان حکیم به مسافرت رفت و سفرش طول کشید. وقتی از مسافرت آمد، کنیزش گفت: لقمان کجا بودی؟ دیر آمدی. لقمان! بابایت مرد. لقمان گفت: راست میگویی؟ ای داد که رشتهی زندگی ما پاره شد. به خدا! تا بابا زنده است این بچهها دور هم هستند، همین که بابا میمیرد هر کدام یک طرف میروند. کنیز گفت: لقمان!
مدح حضرت اباالفضل العباس به نیابت از زبان امام زمان
زمان مطالعه: 2 دقیقه مرا امام انس و جان گفتهاند مهدی صاحب الزمان گفتهاند من پسر خون خدا مهدیم وارث خون شهدا مهدیم خون خدا جد نکوی من است حضرت عباس عموی من است عموی من کرامت دائم است عموی من ماه بنیهاشم است عموی من باب مراد همه است عموی من عزیز دو فاطمه است عموی من حسین را یار بود حامی و
دستهای قلم شده
زمان مطالعه: 2 دقیقه امروز به دلم افتاده که همهی شما را کنار نهر علقمه ببرم. ای گرفتار! مریض دار! حاجت دار! مبتلا! درد دار! که گوشه و کنار این مجلس نشستهای، خدا میخواهد به برکات پسر علی علیهالسلام امروز حوائجت را بخواهی. بگویم؟ راوی میگوید: بالای بلندی بودم، یک وقت دیدم گرد و غبار بلند شد دیگر عباس علیهالسلام را ندیدم. یک وقت
من کیم عباس فرزند امیرالمؤمنینم
زمان مطالعه: 2 دقیقه من کیم روی حقایق، من کیم من پشت دینم من کیم شمشیر خونریز خدا بازوی دینم من کیم سردار و سرباز امام راستینم من کیم دست حسین بن علی در آستینم من کیم در جبههی شور و وفا فتح المبینم من کیم عباس فرزند امیرالمؤمنینم من کیم فرزند حیدر، من کیم یار حسینم من کیم از کودکی مشتاق دیدار حسینم
نالههای امالبنین
زمان مطالعه: < 1 دقیقه شد مدتی کز تو خبر ندارم جز فکر تو فکری به سر ندارم فخر تو بس که خادم حسینی من هم جز این فخر دیگر ندارم نشستهام در راه انتظارت یک دم نظر زین راه برندارم عباس من! عباس من! کجائی صبر و توان زین بیشتر ندارم من رهنشین وادی یقینم آن طایرم که بال و پر ندارم جز خواب
سقای حرم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه ای سرو خفته در چمن، عباس من عباس من ای کشتهی صد پاره تن، عباس من عباس من من آمدم در علقمه، با مادر خود فاطمه چشمی گشا حرفی بزن، عباس من عباس من گشته فزون زخم تنت، از حلقههای جوشنت چیزی نمانده زین بدن، عباس من عباس من بعد از تو سقای حرم، گرید دو چشم دخترم گرید چو