توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
برخیز و کارهایت را انجام بده
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب آقای محمد دیدهبان نقل کردند که: آقای مرحوم عباس کهریزکی که مسئولیت واحد تأسیسات و برق صحن مقدس حضرت عباس (علیهالسلام) را به عهده داشت برای خود اینجانب نقل نمود که، روزی پسرش به نام (صاحب) مشغول چراغانی منارههای حرم مطهر حضرت عباس (علیهالسلام) بود که از بالای پشتبام به وسط حیاط صحن سرنگون میشود. مردم جمع میشوند و
تو باب الحوائج هستی
زمان مطالعه: 2 دقیقه مرحوم علامه شیخ محمد باقر بیرجندی در کبریت الاحمر نقل میکند: «من در عالم خواب گویندهای را دیدم میگفت: هر کس با این عبارت متوسل به حضرت عباس (علیهالسلام) شود، حاجتش برآورده میگردد: عبدالله أباالفضل دخیلک ای عبد خدا اباالفضل، دست به سوی دامن تو دراز کردهام پناهم بده. من بارها با این عبارت، به حضرت عباس (علیهالسلام) متوسل شدهام
گوسفند نذر کردم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه نامه یکی از زراره رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) علویه خانم موسویان که پس از احوالپرسی، دو کرامت را مرقوم داشتهاند که ملاحظه میفرماید: اینجانب یکی از سادات موسوی میباشم. حدود هشت سال پیش در خواب دیدم عدهای سوار ماشین بودیم و به طرف وادی السلام قم در حرکت بودیم که ناگهان تصادف مهیبی برای ما
از پسر امالبنین کمک خواستم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه حدود هفت سال پیش بنده در خواب دیدم در اتاق ما به روی دریای عظیمی باز میشد و من در خواب دختر کوچکی که متعلق به خانواده ما بود دیدم که به طرف دریا رفت و ناپدید شد و من با التماس از پسر امالبنین (علیهاالسلام) حضرت اباالفضل (علیهالسلام) کمک خواستم، که ناگهان دو دست و قسمتی از سر از
بعد از خدا به اباالفضل عقیده دارم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ فاضل فاضلی از وعاظ محترم کربلا مقیم قم، میگوید: در کربلا یک پرستار صائبی که در امامزاده عون مشغول بود و خدمت مردم میکرد بنام ابوماجد از ایشان پرسیدم که آیا کرامت یا معجزهای در اینجا دیدهای؟ گفت: بلی من بعد از خدا به ابوالفضل (علیهالسلام) عقیده دارم. من پشت به ایشان
گوسفندان را به آقا سپردم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای سید عباس میرعابدینی یزدی فرمودند: در روستای در گلپایگان مرحوم آقای مشهدی عبدالعلی بهشتی برای مردم نقل کردند که بنده گلهدار بودم. گوسفند زیادی داشتم. شب هنگام، گوسفندها را به آغول بردم، یکدفعه متوجه شدم حدود چهل رأس گوسفند کم است. و نیامدهاند. بلند شدم و به طرف بیابان به راه افتادم. نمیدانستم در