توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
خانم سفره اباالفضل دارد
زمان مطالعه: 2 دقیقه آقای تاج نیشابوری از منبریهای مشهور ایران بود و آن چنان از شهرت بهرهمند بود که هر سال محرم و صفر با دعوت مردم تهران، به تهران میآمد و مجالس مهمی را اداره میکرد و اشکها را از چشمها سرازیر میشده. سالی طبق معمول با دعوت قبلی میبایستی از خراسان به تهران میآمد. شب قبل از حرکت در عالم خواب
فرزندم ابوالفضل را از حضرت ابوالفضل العباس، دارم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه خانم نرجس فریمانی از یزد طی نامهای به انتشارات مکتب الحسین (علیهالسلام) کرامتی را این گونه نگاشتهاند: پس از دو سال که از ازدواجمان گذشت خداوند بچهای را به ما عنایت کرد ولی طلاح نبود و نه ماهه در شکم مرد بعد از یک سال و نیم مجددا حامله شدم که پس از تولد به علت نارسایی خونی به مدت
زیارتت نزد ما قبول شد
زمان مطالعه: 2 دقیقه به نام مقدس حضرت عباس علمدار با وفای حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) اینجانب حاج حسن عبداللهی قمی معروف به حاج حسن حمامی از کودکی افتخار نوکری درب خانه حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را داشتهام و حالا هم با توجه به کهولت سن و از پاافتادگی فقط ناراحت آن هستم که حضورم در مجالس اهلبیت (علیهمالسلام) کاسته شده است. در سنین جوانی
آن، دست با کفایت قمر بنیهاشم بود
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب آقای سید حسن کربلایی، صاحب چایخانه چاب شهید واقع در قم خیابان عمار یاسر کرامتی را چنین نقل کردند: هر ساله دهه آخر ماه صفر، ده شب مجلس روضه هیئت خدمه اهلبیت اقامه مینمایند. بنده عضو کوچکی هستم و هر شب بعد از پایان مجلس روضه اطعام برقرار میباشد. یک شب رفتم در آشپزخانه رفقا مشغول طبخ بودند مقداری
فرار از پادگان
زمان مطالعه: 2 دقیقه جناب آقای شیخ علی میرخلفزاده در کتاب کرامات العباسه خود کرامتی را این گونه نقل کردهاند: چند روز پیش کنار خیابان ایستاده بودم که کتابهای «کرامات الحسینیه» را به منزل منتقل کنم. هر وانتی که رد میشد صدا میزدم، نمیایستاد. تا اینکه سر ظهر متوجه یک وانتی شدم او را صدا زدم از آن طرف خیابان دور زد و با
من رفیق تو هستم
زمان مطالعه: 2 دقیقه زمانی که در نجف بودم، وبای شدیدی در نجف و حوالی آن شیوع یافته بود، و دو ماهی طول کشید. دوازده هزار نفر در نجف تلف شدند. تا آنکه به قصد زیارت کربلای معلی از نجف خارج شدم و تا کاروانسرای شور که در وسط راه است پیاده آمدم. نوری به من رسید و گفت: از کجا میآیی و به