توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
چهل روز صبر کن
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مرحوم مغفوره شیخ منصرف (رحمه الله) که از مهاجرین دوره منحوس کمونیستی زمان لنین لعین بوده و در آبادی بزرگ مشهور به شرط از محال ماکو اقامت کرده بود نقل میکرد: در بحران کمونیستی، یکی از رفقا را دیدم که سخت ناراحت بود. از او پرسیدم: چه حالی رخ داده؟ گفت: من کافر خواهم شد. زیرا فلان شخص کمونیست دیشب
قبر کوچک
زمان مطالعه: 2 دقیقه در زمان مرحوم علامه بحرالعلوم (رضوان الله تعالی علیه) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) خراب شد. به علامه بحرالعلوم خبر دادند، که قبر مقدس حضرت عباس (علیهالسلام) دارد خراب میشود، علامه بحرالعلوم دستور داد تا قبر شریف ترمیم و تعمیر شود. بنابراین شد که روز معین به اتفاق استاد بناء به سرداب مقدس بروند و قبر را تجدید عمارت
شفای دختر هندی
زمان مطالعه: 2 دقیقه آقای محمود چراغی کارمند اداره کل اوقاف و امور خیریه استان قم که یکی از موثقین قم میباشد نقل میکند که: در حدود سال 1328 هجری شمسی به همراه خانوادهام عازم زیارت عتبات عالیات در کشور عراق شدیم. خوب یادم است که اوایل مهرماه بود و چند روزی به محرم مانده بود، همراه خانواده ما حدود ده خانوار دیگر نیز
زنده شدن جوان مرده
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای مهدی اثنی عشری از پدر بزرگوارشان (حضرت آیت الله آقای حاج شیخ حسن اثنی عشری) حامی و مروج مکتب عصمت و طهارت (علیهمالسلام) نقل میکنند که: در یکی از سفرهایی که به عتبات عالیات مشرف شده بودهاند، و کنار ضریح حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) مشغول مناجات و راز و نیاز بودند که ناگاه جنازهای را داخل و کنار ضریح قرار
شفای بیمار در حرم حضرت ابالفضل
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای مرحوم حاج محمد علامه، در خاطراتی که در کتاب (خاطرات شصت سال خدمتگذاری) نگاشتهاند که: روزی در کربلا نزدیک مرقد حضرت علی اکبر (علیهالسلام) ایستاده بودم که دیدم صدای داد و فریاد میآید. توجه کردم و دیدم دختر دیوانهای را به حرم باب الحوائج حضرت قمر بنیهاشم (علیهالسلام) میبرند. محارمش (عموها و داییها برادرهایش) اطراف درشکه را گرفته بودند
از خدا برای تو شفا خواستیم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه مرحوم حاج آقا محمد علامه از یکی از دوستانشان نقل میکردند که: از من دعوت کردند بروم بیمارستان بوعلی تا برای معلولین و دیگر مریضها، روضه بخوانم. وقتی وارد شدم دیدم بیماران روی تخت خود پرچم سیاه زدهاند و به اصطلاح، آیسا “من الحیاة، آنسا” بالموت، منتظر مرگ هستند. پس از توسل، جوانی مرا صدا زد و گفت: من جوانم