توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
سید بلند قامتی که عمامه مشکی داشت
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در حدود سالهای 71 – 70 شمسی بنای کنونی مسجد را ساخته و به اتمام رسانیدیم و فقط در و پنجرههایش را سر جای خود نصب نکرده بودیم. از این رو مسجد مدتی بدون در و پنجره مانده شبی در عالم خواب دیدم که سید بلند قامتی که عمامه مشکی به سر داشت، به من فرمود: در مسجد قسمت پایین
این برگهها برای کربلاست
زمان مطالعه: < 1 دقیقه پس از آن که ساختمان کنونی مسجد را ساختیم، شخصی در عالم خواب مشاهده کردم که یک نفر دو برگ کاغذ به دستم داده و فرمود: یکی مال خودت باشد و دیگری را به استاد حسن رهبری بده که در ساخت این مسجد بسیار زحمت کشیده است. و این برگها ویزای کربلا است. اما بنده آن بزرگوار را نشناختم؛ ولی
نیزه سر حضرت عباس حرکت نکرد
زمان مطالعه: 3 دقیقه جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی ربانی نویسنده محترم کتاب ارزشمند چهره درخشان قمر بنیهاشم (علیهالسلام) سلام علیکم. اینجانب رامین بزدوده دبیر آموزش و پرورش ناحیه قرچک که اینک در مرکز پیشدانشگاهی یادگار امام (ره) به تدریس اشتغال دارم. کتاب ارزشمندتان را که تا کنون سه مجلد آن چاپ شده است مطالعه نموده و بهره فراوان معنوی و
حضرت ابوالفضل بر بالین پدرم هنگام احتزار
زمان مطالعه: 3 دقیقه جناب حجةالاسلام و المسلمین جناب آقای شیخ عباس رمضان علیزاده کاشانی حامی و مروج مکتب اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام طی نامهای به انتشارات مکتب الحسین (علیهالسلام) پنج کرامت ارسال داشتند که ذیلا میخوانید. حقیر عباس رمضانی علیزاده کاشانی، محصل علوم دینی در حوزه علمیه قم، پدرم کشاورز بود و با عرق جبین و کد یمین زندگی را میگذراند و
ذکر یا ابوالفضل مرا در جبهه نجات داد
زمان مطالعه: 2 دقیقه عملیات والفجر 4 بود در منطقه پنجوین عراق که جنگلی بود. گردانها بر تپههایی که به نام نامی پنج تن آل عبا نامگذاری شده بود، مستقر شده، پدافند کردند. آتش دشمن از هوا و زمین بسیار سنگین بود، حتی نماز صبح را نشسته به چکمه تیمم خواندیم. بنده علاوه بر این که طلبگی و تبلیغ را انجام میدادم امدادگر نیز
گرفتن حاجت با ذکر یا کاشف الکرب
زمان مطالعه: < 1 دقیقه در سال 1374 بود. مشکلی پیش آمد. ایام ماه صفرالمظفر بود. حقیر در حومه کاشان مشغول تبلیغ بودم. خانوادهام در قم بودند. شبی تصمیم گرفتم برای برطرف شدن مشکلی به هم نام خودم حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) از طریق ذکر شریف: یا کاشف الکرب… لذا در دل شب. در اتاقی تاریک با توجه و اشک چشم در حال راه رفتن