توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
دستم تکان نمیخورد
زمان مطالعه: 2 دقیقه آقای علی اصغر یوسفی، همسایه سابق مسجد مذکور، کرامتی مربوط به 35 سال قبل را چنین بیان کردند: در روزگار پیشین، چنین مرسوم بود که زنان متدین اسفنجان و حومه، چند متر پارچه یا شال را به عنوان نذری به مسجد مزبور اهدا میکردند و آنها را روی طنابی که در داخل مسجد کنار یکی از دیوارههای آن بسته شده
متوجه شدم زبانم بند آمده
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای مشهدی قهرمان خلیلوندی، ساکن قریه مذکور گفتند: در حدود سی سال قبل، شخصی از اهالی روستای اسکندان برایم نقل کرد: روزی موقع اذان صبح به مسجد حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) آمدم نفس و طمع بر من غالب شد و یک قواره شال که متعلق به مسجد بود برداشتم و با خود بردم. در اثنای راه به محلی رسیدم به نام
شفای کودک
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای رجب لشگری اسفنجانی درباره شفا دادن حضرت ابوالفضل به یک کودک بیمار اظهار داشتند: مدتی پیش کودکی بیمار شده بود. وی را برای معالجه نزد پزشک بردند. پزشک معالج پس از معاینه و آزمایش لازم به همراه بیمار گفته بود: احتمال نود درصد مرگ وجود دارد و به زودی از بین خواهد رفت. با شنیدن این سخن وحشتناک دل
شفای چشم پسرم را از شما میخواهم
زمان مطالعه: < 1 دقیقه جناب آقای کربلایی اکبر مولائی اسفنجان درباره کرامت مسجد مزبور از آقای حاج عبدالحسین عظیمی اهل قریه مذکور مقیم شهرستان تبریز ماجرای نقل کردند که در ذیل میخوانید: در سال 1364 شمسی از آقای عظیمی شنیدم که گفت: روزی پسرم یونس با برادرش یوسف با هم چوب بازی میکردند که ما در زبان محلی به آن «پل دسته» میگوییم. در
فرار متجاوزان از اسبسوار
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای بهمن بایرام زاده اسفنجانی، پنجاه ساله از قول نیاکان خود و معمران اسفنجان چنین حکایت کردند: در زمان حکومت قاجار، کشور روسیه به ایران حمله و قسمتی از خاک ایران را اشغال کرده بود و در خطه آذربایجان قشون روس کارهای خلاف عفت مرتکب میشدند. دهستان اسفنجان نیز مانند سایر نقاط اشغال شده کشور، شاهد رفتار غیر انسانی آنها
نذر مسجد
زمان مطالعه: < 1 دقیقه آقای محمد حسین امینی فرزند محمد ساکن اسفنجان از قول آقای حاج احد عظیمزاده اهل قریه مذکور مقیم تهران – که یکی از تجار فرش این شهر است – کرامتی از مسجد حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) اسفنجان نقل کرد که در زیر بیان میشود: اینجانب از آقای عظیمزاده شنیدم که گفت: بنده، دوستی به نام ناصر اهل مشهد مقدس دارم که