توضیحات اجمالی بخشها:
نمایه: پژوهشی جامع درباره حضرتعباس علیهالسلام با بیش از یک صد موضوع و زیر موضوع
کتابخانه: متن چهل و دو جلدکتاب درباره شخصیت حضرت اباالفضلالعباس علیهالسلام
نگارخانه: پنجاه طرح زیبا پیرامون حضرتعباس علیهالسلام به همراه فیلم سرداب مطهر
حکایت: چهل داستان گویا از زندگی و کرامات حضرت
آوا : بیش از هفت ساعت سخنرانی، بیش از شانزده ساعت همخوانی، مولودی، مرثیه، همچنین زیارتنامه صوتی حضرتعباس علیهالسلام
به یاد وصیت پدر
زمان مطالعه: 2 دقیقه بعضی نقل کردهاند: حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام در شب 21 رمضان سال چهلم از هجرت (شب شهادت خویش) ابوالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: پسرم، به زودی در روز قیامت به وسیلهی تو چشمم روشن میگردد. آنگاه افزود: » ولدی، اذا کان یوم عاشوراء و دخلت المشرعة، ایاک أن تشرب الماء و
شیر در میان روبهان
زمان مطالعه: 2 دقیقه اما با وصف این که نیروهای دشمن دایرهوار او را در میان گرفته بودند، اصلا از کثرت اعدا نیندیشید و حیدروار بر آن گرگان آدمخوار حمله برد. همی سر و دست میپرانید و گردان و یلان را به خاک هلاک میغلتانید، که ناگاه نوفل بن ازرق یزید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بتاخت و به معاونت حکیم بن طفیل
امام حسین بر بالین برادر
زمان مطالعه: 4 دقیقه ای کشتهی راه داور من ای پشت و پناه لشگر من ای نور دو دیدهی تر من عباس جوان، برادر من برخیز که من غریب و زارم بیمونس و یار و غمگسارم غیر از تو برادری ندارم عباس جوان، برادر من برخیز گذر به خیمهها کن غمخواری آل مصطفی کن بر وعدهی خویشتن وفا کن عباس جوان، برادر من دیدی
مصیبت بزرگ
زمان مطالعه: 2 دقیقه بر ارباب بصیرت پوشیده نیست که اگر کسی اندکی در چگونگی به میدان رفتن و شهادت این مظلوم تأمل نماید، میداند که بعد از مصیبت برادرش امام حسین علیهالسلام، مصیبتی بزرگتر از مصیبت این مظلوم روی نداده است، و در این باب همین بس، که پشت امام حسین علیهالسلام، که خود رکن عظیم اسلام بود، از این مصیبت شکست و
به سکینه وعدهی آب دادهام
زمان مطالعه: 5 دقیقه یکی از افاضل در مقتل خود آورده است که: چون امام حسین علیهالسلام بر سر نعش برادر مظلوم خود رسید و آن بزرگوار وفادار را به آن حالت دید، گریست و فرمود: «وا أخاه وا عباساه الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی«. زمانی که خواست بدن زخمدار برادر وفادار خود را به سوی خیمهها ببرد، ابوالفضل علیهالسلام چشم حقبین خود
نوحهی سینه زنی
زمان مطالعه: < 1 دقیقه من زادهی علی مرتضایم من شاهباز ملک لافتایم فضل و شرف، همین بس از برایم که خادمم به درگه حسینی و الله ان قطعتموا یمینی… انی احامی أبدا عن دینی خدمتگزار زادهی بتولم من باغبان گلشن رسولم ز افسردگی گلشنش ملولم دارم دل شکسته و غمینی و الله ان قطعتموا یمینی… سقای تشنگان بیپناهم دشمن اگر چه گشته خار راهم