زمان مطالعه: < 1 دقیقه قنسرین (به کسر قاف و فتح نون و تشدید سین مهمله و کسر راء و سکون یاء و نون) نام بلدی است در یک منزلی حلب، که مردم آن همه از شیعیان علی علیه‏السلام بودند. آنان دروازه‏ها را بسته و از فراز بام مردم آن جماعت را پیاپی لعن می‏کردند و آنها را به رمی احجار طرد و منع می‏نمودند

زمان مطالعه: < 1 دقیقه سپهر، در ناسخ گوید: چون اهل بیت رسول خدا را به سیبور (نام شهری نزدیک کفرطاب) کوچ دادند، اهل سیبور جمع شده و پیران و جوانان آنها گرد آمدند. سپس شیخی سالخورده که زمان خلافت عثمان را درک کرده بود، از میانشان برخاست و گفت: فتنه برنینگیزید که همانا این سرها را در تمام امصار و بلدان گردانیده‏اند و کسی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه نیز صاحب ناسخ گوید: چون اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم را به بعلبک نزدیک کردند، به حاکم بعلبک نوشتند که: اینک سرهای خوارج واهل بیت ایشان است که به درگاه امیرالمؤمنین یزید حمل می‏دهند؛ علف و آذوقه مهیا کن و به استقبال ما بیا. حاکم بعلبک فرمان داد تا جای آسایش و آرامش از

زمان مطالعه: 2 دقیقه سید بن طاووس در لهوف گوید: چون کاروان اسرای اهل بیت علیهم‏السلام نزدیک دروازه‏ی شام رسیدند، ام‏کلثوم شمر بن ذی‏الجوشن را طلب کرد و فرمود: مرا با تو حاجتی است. گفت: حاجتت چیست؟ فرمود: اینک شهر دمشق است، ما را از دروازه‏ای داخل کن که مردمان در آن کمتر انجمن باشند و بگو سرهای شهدا را از میان محملها دور

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در جلد عاشر بحار (طبع کمپانی) و غیر آن مروی است که چون یزید خواست عیال الله را روانه‏ی مدینه نماید اموال و اثقال و عطایا را بر زبر هم نهاد… تا آنجا که گوید: آن‏گاه روی به مدینه نهادند، چون دیوارهای مدینه نمودار گردید، ام‏کلثوم با دلی پر از اندوه سیلاب اشک از دیده جاری ساخته به قرائت این

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در بحر المصائب گوید که: ام کلثوم علیهاالسلام چون وارد مدینه شد (بعد از واقعه‏ی جانسوز کربلا) بعد از چهار ماه از این سرای پر بلا به رحمت خداوند لایزال پیوست، بنا بر قول علامه‏ی حلی در منهاج الصلاح و شیخ کفعمی در مصباح و شیخ مفید در ارشاد (که می‏فرمایند ورود اهل بیت در مدینه بیستم شهر صفر بوده