جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عباس را بهتر بشناسیم

زمان مطالعه: 5 دقیقه

اکنون با خاتمه یافتن فصل قبل که به القاب و کنیه‏های حضرت اباالفضل اختصاص داده شده بود خواه ناخواه این سؤال پیش می‏آید که آن حضرت که بود که این همه القاب را که هر یک از آنها به تنهائی برای افتخار فردی کافی است به دست آورده؟ عباس چه شخصی است که تا این اندازه از جمیع جهات زبانزد خاص و عام است. عباس کیست که تا این اندازه معتقد و ارادتمند دارد، عباس کیست که تا این حد در روح و فکر مردم نفوذ دارد؟ عباس کیست که برای رهائی از گرفتاری به وجود مبارکش توسل می‏جویند؟ و علاوه بر اینها وجود این همه مشخصات و متصف بودن به این همه القاب از چه موضوعی ناشی شده و سرچشمه می‏گیرد…!!؟؟

جواب تمام این نکات در این عبارت خلاصه می‏شود: «داشتن صفات ممتاز و برجسته و فضائل اخلاقی و روحانی«

که البته آن نیز در نشو و نما در خاندان رسالت و کسب دانش و فضیلت از خانواده طهارت ناشی می‏گردد.

حضرت اباالفضل در بسیاری از صفات مانند پدر بزرگوارش یعنی مولای متقیان بود و در بسیاری از جهات تشابه کاملی با حضرت امیر داشت اصولا صفت را در شخص بر دو گونه دانسته‏اند یکی صفات ظاهری و خلقی (با فتح حرف خ) و دیگری باطنی و خلقی (با ضم صرف خ) که این صفات دوگانه به نحو بارزی در وجود مبارکش تجلی می‏نمود.

حضرت عباس قامتی بلند – استخوان‏بندی خوب و درشت و هیبتی زیبا داشت و این مشخصات را از مادر خود یعنی حضرت ام‏البنین به ارث برده بود زیرا مادر گرامیش رشید – خوش سیما و تمام آنها با اصالت و نجابت خانوادگی توأم و ممروج بود.

و از نظر صفات معنوی و روحانی آینه کامل نمائی از

محسنات پدر بزرگوار و برادران گرامیش بود قمر بنی‏هاشم از نظر عبادت از نظر سخاوت از نظر علم و دانش و از نظر جوانمردی و از نظر سایر سجایای اخلاقی دیگر، نمونه بارزی از افراد خانواده وحی محسوب می‏گردید.

خداشناسی و عبادت حضرت اباالفضل مانند مولای متقیان در مرتبه اعلی قرار داشت و با داشتن مشغله زیاد در عبادات و مناجات و شب زنده‏داری کمترین تغییری داده نمی‏شد. به قدری قمر بنی‏هاشم در خواندن نماز و ممارست بر آن دقت داشت که بیشتر مورخین درباره آن حضرت نوشته‏اند که. «بین عینه اثر السجود» یعنی بین چشمهای او (مقصود پیشانی است) اثر سجده وجود داشت و این خود نشانه توجه کامل پرچمدار کربلا به خداشناسی و انجام فرائض مذهبی است.

در کتاب تهذیب التهذیب، ابن‏جوزی از قاسم بن مجاشعی نقل می‏کند: روزی که سرهای شهدا بر بالای نیزه وارد کوفه گردید و از بازارهای شهر عبور داده می‏شد در بالای یکی از نیزه‏ها سری را مشاهده کردم که بسیار

خوش سیما و جذاب بود و بر پیشانی او اثر سجده به خوبی دیده می‏شد. چون به شناختن صاحب آن سر شایق و علاقمند شده بودم از حامل آن پرسیدم که این سر بدون بدن با آن قیافه نورانی و ملکوتی از کیست؟ در پاسخ این سؤال شنیدم که صاحب آن حضرت عباس فرزند علی بن ابیطالب می‏باشد.

مراتب فوق الذکر و روایات نقل شده مؤید میزان و درجه عبادت حضرت اباالفضل می‏باشد.

از نظر ادب و احترام باید دانست روشی که قمر بنی‏هاشم در مراحل مختلف در این مورد از خود نشان می‏داد ضرب‏المثل و نمونه است زیرا این صفت ارزنده به نحو بارزی در رفتار و کردار آن حضرت تجلی می‏نمود حضرت اباالفضل با بزرگتران نهایت احترام و اکرام را مرعی می‏داشت و با کوچکتران و زیردستان در منتهای مهربانی و عطوفت رفتار می‏نمود. در سرتاسر زندگی همواره روش حضرت اباالفضل با دیگران بر همین منوال بوده است. در قبال پدر مطیع محض بود و اوامر او را بدون چون و چرا اجرا می‏کرد. اطاعت و فرمانبرداری که آن وجود عزیز از برادران خود یعنی حسنین داشت ناگفتنی

است قمر بنی‏هاشم اصولا احترام خاصی برای فرزندان حضرت فاطمه (ع) قائل بود و هیچگاه آنها را به اسم صدا ننمود بلکه به عنوان مولا مورد خطاب قرار می‏داد. روابط آن حضرت با سیدالشهدا با آنکه صمیمانه‏ترین حالت را به خود گرفته بود معذلک هیچگاه مشاهده نگردید که حضرت امام حسین (ع) را به نام برادر صدا کند و همواره از کلمات سید و مولا استفاده می‏نمود و این موضوع مورد اتفاق کلیه مورخین می‏باشد و بطوری که در تواریخ و کتب مربوطه منعکس می‏باشد فقط یک بار در تواریخ و کتب مربوطه منعکس می‏باشد فقط یک بار حضرت اباالفضل از این امر. خارج گردید و حضرت امام حسین (ع) را برخلاف گذشته به عنوان برادر مورد خطاب قرار داد و آن موقع مربوط به روز عاشورا است که قمر بنی‏هاشم پس از پر کردن مشک از آب، با کفار به مبارزه و جنگ می‏پردازد و در نتیجه دو دست مبارکش قطع و با وضعی خاص از اسب بر زمین می‏افتد و چون آخرین دقایق زندگی را طی می‏فرمود و با بدن بدون دست و صدها زخم شمشیر در روی خاک در تکاپو بود صدای خود را بلند نمود و فریاد کرد ای برادر مرا دریاب. و این تنها موردی بود که حضرت سیدالشهدا را به نام برادر

صدا فرمود و گرنه همانطور که قبلا گفته شد از شدت احترامی که به سومین امام بزرگوار ما قائل بود آن حضرت را مولا و سرور خطاب می‏نمود.

با توجه به نکات فوق مسلم گردید که ادب و احترام حضرت عباس (ع) بر چه میزانی قرار داشت و تا چه اندازه در این مورد مصر و مقید بود. اطاعتی که قمر بنی‏هاشم در قبال قادر یکتا و همچنین احترامی که به دستورات پیامبر اکرم و همچنین در مورد پدر و برادران گرامی خود مرعی داشت از مقدمه زیارت نامه آن حضرت مستفاد می‏گردد. زیارت نامه قمر بنی‏هاشم با این کلمات شروع می‏گردد. السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین.

یعنی سلام و درود بر تو «ای بنده صالح که مطیع خدا و اطاعت کننده رسول خدا و امیرالمؤمنین (ع) و حسن (ع) و حسین (ع) بودی«

تصور می‏کرد نکات فوق الذکر برای نشان دادن میزان ادب و احترام و اطاعت حضرت عباس کافی باشد.

از نظر علم و دانش عباس (ع) فرد ممتازی به شمار می‏رفت و در علوم متداوله به خصوص فقه تسلط و تبحر کافی داشت بسیاری از فقها و دانشمندان از خرمن معلوماتش خوشه‏چینی می‏کردند.

فتوت و جوانمردی که از صفات لاینفک خاندان رسالت بود در وجود قمر بنی‏هاشم تجلی کامل داشت و محال بود روزی بگذرد و از جود و سخاوت حضرت اباالفضل شخصی بهره‏مند نگردد آیا همان مقام سقایت که بدون چشم‏داشت مادی و صرفا از نظر معنوی انجام می‏گرفت بهترین دلیل جوانمردی او نیست.،.؟ اصولا یکی از صفات عالیه خانواده رسالت این بود که از شجاعت و دلیری خود با وجود مقامی که حائز بوده و با آن همه نفوذ معنوی که در اجتماع دارا بودند همواره به نفع عموم و در راه اصلاح کار آنها از آن استفاده می‏نمودند. اگر کسی مورد ظلم و ستم قرار می‏گرفت و یا درباره‏ی وی اجحافی به کار می‏رفت از فتوت و جوانمردی خانواده طهارت استفاده می‏نمود و به حق قانونی خود می‏رسید. قمر بنی‏هاشم که از خاندان رسالت بود در همین راه قدم

برمی‏داشت و به داد دل مظلومان می‏رسید و جوانمردی و سخاوت خود را در راه رفاهیت آنان مصروف می‏کرد.

صفت شجاعت و مردانگی حضرت اباالفضل چون زبانزد خاص و عام می‏باشد هیچ احتیاجی به توضیح و تفسیر ندارد و فقط با این نکته بایستی اشاره کرد که شهامت و دلیری که در واقعه کربلا به صورت عمل درآورد بهترین نمونه آن است.

هر اندازه درباره فضائل و سجایای اخلاقی حضرت ابوالفضل (ع) سخن گفته شود و یا به رشته تحریر درآید نمی‏تواند یک از هزارم شخصیت بارز آن وجود گرامی را بازگو نماید و برای آن که این امر به نحو کاملتری تأئید گردد کافی است که به فرمایش حضرت امام جعفرصادق (ع) توجه گردد.

ششمین امام بزرگوار ما درباره قمر بنی‏هاشم می‏فرمایند: کان عمنا العباس نافذ البصیره صلب ایمان جاهد مع اخیه الحسین و ابلی بلاء احسنا و مضی شهیدا

یعنی: عموی ما عباس دارای بصیرت کامل بود و از

دوراندیشی به نحو کافی برخوردار و در امور نظر صائبی داشت. در راه حق در معیت برادر خود مبارزه و جهاد نمود تا به درجه شهادت نائل گردید و به این ترتیب آزمایش خوبی داد و به بهترین وجه از عهده آن برآمد«

نگاهی دقیق و عمیقانه به مطالب این فصل و با توجه کامل به مفاد فصل گذشته سر موفقیت و محبوبیت حضرت عباس (ع) را به نحو بارزی روشن و مدلل می‏سازد و نشان می‏دهد که مردم حق دارند تا این اندازه محبت آن حضرت را با جان و دل بپذیرند و به آن افتخار کنند. حضرت اباالفضل به حقیقت یکی از شاخه‏های طیبه خانواده رسالت و یکی از گلهای بوستان محمدی بود که دنیائی را مجذوب خویش ساخت و یکی از نوادر روزگار بود که دنیائی را در قبال عظمت خویش به تعظیم وادار کرد.