جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زبان حال ام‏البنین در خطاب به فرزندانش

زمان مطالعه: 3 دقیقه

چشمه‏ی خور در فلک چارمین (1).

سوخت زداغ دل ام‏البنین‏

آه دل پرده نشین حیا

برده دل از عیسی گردون نشین‏

دامنش از لخت جگر لاله‏زار

خون دل و دیده روان ز آستین‏

مرغ دلش زار چو مرغ هزار (2).

داده ز کف چار جوان گزین‏

اربعة مثل نسور الربی (3).

سدره نشین از غمشان آتشین‏

کعبه‏ی توحید از آن چار تن‏

یافت زهر ناحیه رکنی رکین‏

قائمه‏ی عرش از ایشان به پای‏

قاعده‏ی عدل از آنها متین‏

نغمه‏ی داوودی بانوی دهر

کرده بسی آب، دل آهنین‏

زهره زساز غم او نوحه‏گر

مویه کنان موی کنان حورعین‏

یاد ابوالفضل که سر حلقه بود

بود در آن حلقه‏ی ماتم نگین‏

اشک فشان سوخته جان همچو شمع‏

با غم آن شاهد زیبا قرین‏

ناله و فریاد جهانسوز او

لرزه در افکنده به عرش برین‏

کای قدو بالای دلارای تو

در چمن ناز بسی نازنین‏

غره‏ی غرای تو الله نور (4).

نقش نخستین کتاب مبین‏

طره‏ی زیبای تو سر وقدم‏

غیب مصون در خم او چین چین‏

همت والای تو بیرون ز وهم‏

خلوت ادنای (5) تو در صدر زین‏

رفتی و از گلشن یاسین (6) برفت‏

نوگلی از شاخ گل یاسمین‏

رفتی و رفت از افق معدلت‏

یک فلکی مهر رخ و مه جبین‏

کعبه فرو ریخت چو آسیب دید

رکن یمانی زشمال و یمین (7).

زمزم اگر خون بفشاند رواست‏

از غم آن قبله‏ی اهل یقین‏

ریخت چو بال و پر آن شاهباز

سوخت زغم شهپر روح‏الامین‏

آه از آن سینه‏ی سینا مثال‏

داد زبیدادی پیکان کین‏

طور تجلای الهی (8) شکافت‏

سر انا الله به خون شد دفین‏

تیر کمانخانه‏ی بیداد زد

دیده‏ی حق بین ترا از کمین‏

عقل رزین (9) تاب تحمل نداشت‏

آنچه تو دیدی ز عمود وزین (10).

عاقبت از مشرق زین شد نگون‏

مهر جهانتاب به روی زمین‏

خرمن عمرم همه بر باد شد

میوه‏ی دل طعمه‏ی هر خوشه چین‏

صبح من و شام غریبان سیاه‏

روز من امروز چو روز پسین (11).

چار جوان بود مرا دلفروز

والیوم اصبحت و لا من بنین (12).

لا خیر فی الحیاة من بعدهم

فکلهم امسی صریعا طعین (13).

خون بشو ای دل که جگر گوشگان‏

قدوالصلوالموت بقطع الوتین (14).

نام جوان، مادر گیتی مبر

تذکرینی بلیوث العرین (15).

چون که دگر نیست جوانی مرا

لا تدعونی ویک ام‏البنین (16).

»مفتفر» از ناله‏ی بانوی دهر

عالیمان تا به قیامت غمین‏


1) به اعتقاد قدما خورشید در آسمان چهارم است.

2) مرغ هزار: هزار دستان، بلبل که عاشق و دلباخته‏ی گل است.

3) اربعة مثل نسور الربی: چهار پسر همچون شاهبازهای قله‏ی کوهستان (اشاره است به اشعار ام‏البنین(.

4) غره غرای تو الله نور: پیشانی روشن تو گویی نشانی از: «الله نور السماوات و الارض» «خداوند نور آسمانها و زمین است…» (سوره‏ی نور / 35) دارد.

5) منظور مقام قرب الهی است.

6) یاسین / یس: اشاره به نام مقدس حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) دارد.

7) شمال و یمین: دست چپ و راست. اشاره دارد به کعبه‏ی معظمه و رکن یمانی آن.

8) طور تجلای الهی – سر انا الله: اشاره است به تجلی نور حضرت حق تعالی بر کوه طور و نیز راز. آن رنگ خون و غم گرفت.

9) عقل رزین: خرد استوار از تحمل مصیبتی که بر حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) وارد شد عاجز گردید.

10) عمود وزین: عمود و گرزی که بر سر مقدس حضرت عباس (علیه‏السلام) وارد شد.

11) روز پسین: کنایه از روز قیامت است.

12) مصراعی است از مرثیه‏ی ام‏البنین در رثای فرزندان خود: و الیوم اصبحت و لا من بنین.

13) خیر و خوبی بعد از آن فرزندان در زندگی وجود ندارد. مصراع دوم از مرثیه‏ی ام‏البنین است: فکلهم امسی صریعا طعین رک: مقدمه‏ی همین کتاب.

14) مصراع از مرثیه‏ی ام‏البنین است: قد واصلوا الموت بقطع الوتین.

15) مصراع از مرثیه‏ی ام‏البنین است: تذکرینی بلیوث العرین.

16) مصراع از مرثیه‏ی ام‏البنین است: (مرا دیگر مادر پسران نخوانید(.