زمان مطالعه: < 1 دقیقه
همان ترکیب بند در ذکر مصیبتهای شهیدان کربلا، صفحه 748
عباس نامدار چو از پشت زین فتاد
گفتی قیامت است که مه بر زمین فتاد
آه از دمی که بهر سکینه به دوش مشک
لابد به راه از پی ماء معین فتاد
اندر فرات راند و پر از آب کرد کف
بر یاد حلق تشنهی سلطان دین فتاد
از کف بریخت آب و پر از آب کرد مشک
زان پس میان دایرهی اهل کین فتاد
افتاد بر یسار و یمین لرزه عرش را
چون هر دو دست او زیسار و یمین فتاد
فریاد از آن عمود که دشمن زدش به سر
و انگاه مغفرش ز سر نازنین فتاد
چشمش زحلقه چون بدر افتاد زان عمود
بر ابروان حیدر کرار چین فتاد
آمد امیر تشنه لبانش به سر دوان
او را چوکار با نفس واپسین فتاد
بر روی شاه خنده زنان جان سپرد و گفت:
خرم کسی که عاقبتش این چنین فتاد
قاسم ز شاه خواست اجازت پی نبرد
بگذشته سیزده زسرش چرخ لاجورد