جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به یاد ام‏البنین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آن روز که خبر جانگداز شهادت حضرت سیدالشهداء (علیه‏السلام) و برادران و برادر زادگان و یاران با وفایش به مدینه رسید؛ فریاد گریه مردم مدینه به آسمان برآمد. از جمله اخباری که به جناب فاطمه دختر حزام بن خالد بن ربیعه رسید، شهادت چهار پسر برومندش: عباس، عبدالله، جعفر و عثمان بود. این بانوی بزرگوار، همسر علی علیه‏السلام، در عین اینکه آن را افتخار خود و قبیله‏اش می‏دانست از نواخوانی و نوحه سرایی – برای التیام قلب تافته‏اش – باز نمی‏ایستاد.

دست فرزند حضرت عباس علیه‏السلام (عبیدالله بن عباس) را می‏گرفت و با او به بقیع می‏آمد؛ و اشعاری می‏سرود. از جمله چند بیت زیر که ما آن را به یاد آن بانوی بزرگوار، در زیر می‏آوریم:

لا تدعونی ویک ام‏البنین‏

تذکرینی بلیوث العرین‏

(وای برتو! دیگر مرا مادر پسران مخوانید و شیران بیشه را فرایاد من ‏میاورید(.

کانت بنون لی ادعی بهم‏

والیوم اصبحت و لا من بنین‏

(مرا پسرانی بود که به نامشان فراخوانده می‏شدم و امروز چنان شده‏ام که دیگر پسرانم نیستند(.

اربعة مثل نسور الربی‏

قد واصلوا الموت بقطع الوتین‏

(چهار پسر همچون شاهبازهای قلل کوهستان که با بریده شدن شاهرگهاشان به مرگ پیوستند(.

تنازع الخرصان اشلاء هم‏

فکلهم امسی صریعا طعین‏

(سنانهای برنده با پیکرهاشان به ستیز برخاستند و همه‏شان نیزه خورده به خاک در افتادند(.

یا لیت شعری اکما اخبروا

بأن عباسا قطیع الیمین‏

(ای کاش می‏دانستم آیا راست است و آن گونه که به من خبر داده‏اند؛ دست راست عباس من، جدا شده است(. (1).

به «ام البنین» اشعار دیگری نیز نسبت داده‏اند که در مراجع مضبوط است. سلام بر تو ای بانوی گرامی، ای همسر علی (علیه‏السلام) و ای مادر ابوالفضل العباس! دورد خدا بر تو باد!


1) رک: جواد شبر، ادب الطف، جزء اول، لبنان، بیروت، 1409 هـ. صفحه 71. و نیز: اعیان الشیعه، جلد 8، چاپ بیروت، 1403 هـ. صفحه 389.