جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نکته‏ی قابل توجه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

قبلا از «بحارالأنوار» نقل نمودیم که حر ریاحی پس از شهادت از میدان نبرد حمل شد و در برابر امام حسین علیه‏السلام گذاشته شد؛ بر این پایه او در حائر مقدس دفن می‏باشد. اما در کتاب «الکبریت الأحمر» (ج 3، ص 124) از کتاب «مدینة العلم» سید نعمت الله جزائری روایتی بیان شده که امام سجاد علیه‏السلام وی را در نقطه‏ای دور از شهدا دفن ساخته‏اند. همچنین در ص 75 آمده است که گروهی از طایفه‏ی حر او را از قتلگاه شهدا خارج ساخته و به جای کنونیش آوردند، تا پیکر پاکش پایمال سم اسبان واقع نشود. قول دیگر آن است که مادرش با او بوده و وی را از میان شهیدان کربلا خارج ساخته است.

در اینجا اگر حمل پیکر حر توسط طایفه‏اش را صحیح بدانیم،

روایت یاد شده از سید جزائری مبنی بر دفن او توسط امام زین العابدین علیه‏السلام ناتمام می‏ماند، زیرا این بسیار بعید می‏رسد که عشیره‏ی حر بیایند و پیکر او را بردارند و امام و آقای او سلام الله علیه را در بیابان در معرض درندگان تنها واگذارند.

این شیوه‏ای است که در هیچ امت و آیینی سابقه ندارد.

به هر حال، زیارتگاه مشهور کنونی او هیچ شکی در صحت آن نیست و شیعه از دیرباز آن را به عنوان مرقد او می‏شناختند و عالمان باتقوا در این مکان به زیارت جناب حر می‏پرداختند. از کلام شهید اول نیز به دست می‏آید که او هم بر این مطلب اذعان دارد. وی در باب زیارات کتاب «دروس» گوید:

زائر، پس از زیارت سیدالشهداء علیه‏السلام علی بن الحسین علیهماالسلام را – که بنا به اصح علی اکبر و برادر بزرگتر است – و نیز شهدا و حضرت عباس علیه‏السلام و حر بن یزید را زیارت نماید.

علامه نوری در کتاب «اللؤلؤ و المرجان» (ص 115) و اعتماد السلطنة محمد حسن مراغی از رجال دوره‏ی ناصر الدین شاه در کتاب «حجة السعادة علی حجة الشهادة» (ص 56 چاپ تبریز) بر این موضوع نظر موافق دارند.

علامه‏ی مجلسی در مجلد مزار «بحارالأنوار» به هنگام نقل کلام معصوم علیه‏السلام درباره‏ی عموم شهدا که می‏فرماید: «اینجا مدفن شهدا است» می‏گوید: «مقصود، معظم یا اکثر ایشان است، زیرا عباس علیه‏السلام و حر از ایشان خارج می‏باشند«.

از دیگر شواهد درستی انتساب بارگاه کنونی جناب حر به وی، حکایت سید جزائری در «الأنوار النعمانیة» (ص 345) است. او بیان می‏دارد که به شاه اسماعیل پس از تصرف بغداد و زیارت امام حسین علیه‏السلام، خبر رسید که برخی از علما در گرایش واقعی حر به امام علیه‏السلام تردید روا داشته‏اند، پس دستور به نبش قبر داد تا حقیقت آشکار گردد. چون آنجا را شکافتند، مشاهده نمود که وی در همان وضع هنگام شهادت است و بر سرش دستمالی بود که گفتند سیدالشهداء علیه‏السلام آن را بر سر وی بسته است. شاه اسماعیل خواست که آن را به رسم تبرک بردارد، چون آن را گشود، خون

مانند ناودان از آن سرازیر شد. دستمال دیگری بر آن بستند، اما مفید واقع نشد، و به این ترتیب هر چیز دیگری نیز که بر زخم قرار دادند. خون از جریان بازنایستاد. شاه که چنین دید دستمال را بر سر حر قرار داد و خون بازایستاد. پس حقیقت معلوم شد و شاه اسماعیل بر آن قبه و بارگاهی قرار داد و خدامی برایش برگزید و موقوفاتی برای آن تعیین نمود.