ابوالفضل علیهالسلام به کنیهها و لقبهائی اشتهار یافت که به برخی از آنها از قبل موصوف بود و به بعضی دیگر در روز عاشورا متصف گشت. از جمله
کنیههای او ابوقربه (1) میباشد (قربه به معنای مشک آب است(. زیرا در شهادتگاه کربلا چند مرتبه، در حالی که خصم بدسگال آب را بر روی آل مصطفی صلی الله علیه و آله بسته بود و به شدت در اطراف آن پاس میدادند تا مبادا قطرهای به حلقوم خشکیدهی آن عزیزان خدا برسد، حضرت ابوالفضل بدون توجه به انبوه لشکر و بیهیچ هراسی از نیزه و شمشیر آنان، با صلابت حیدری بر آنان حمله برد و با فرار روبه صفتانهی آنان، مشک را از آب شریعه پر ساخت و حرم حسینی و اصحاب سیدالشهداء علیهالسلام را سقایت نمود.
اما مورخان و نسب شناسان از اینکه عباس سلام الله علیه مکنی به ابوالقاسم باشد، سخنی به میان نیاوردهاند. زیرا هیچکدام از آنان ذکر نکردهاند که ایشان فرزندی موسوم به قاسم داشته است. تنها جابر انصاری، چون در اولین اربعین سیدالشهداء علیهالسلام به زیارت حضرتش مشرف شد، در ضمن خطاب خود به آن شهیدان به خون خفته گفت: السلام علیک یا أباالقاسم، السلام علیک یا عباس بن علی. و از آنجا که این صحابی عظیمالشأن تربیت یافتهی خاندان نبوت و امامت است، حتما سببی داشته که این سردار کربلا را به این کنیه خوانده است.
لیکن کنیهی مشهور آن حضرت، ابوالفضل میباشد. زیرا که از یک جهت فرزندی به نام فضل داشته (2)، و از طرف دیگر به حق سزاوار این کنیه است، چرا که فضائل حضرتش چون خورشید درخشان برای همگان در تلألؤ و نورافشانی است. آری، اگر شرف و فضیلت را منبعی نامتناهی انگاریم، سرچشمهی جوشان آن ابوالفضل است، و اگر فضل و سیادت را بنیانی رفیع تصور سازیم، عباس سلام الله علیه از پایههای عمدهی آن میباشد:
ای امیری که علمدار شه کرب و بلائی
اسد بیشهی صولت، پسر شیر خدائی
به نسب پور دلیر علی آن شاه عدوکش
به لقب ماه بنیهاشم و شمع شهدائی
یک جهان صولت و پنهان شده در بیشهی تمکین
یک فلک قدرت و تسلیم به تقدیر قضائی
من چه خوانم به مدیح تو که خود اصل مدیحی
من چه گویم به ثنای تو که خود عین ثنائی
بیحسین آب ننوشیدی و بیرون شدی از شط
تو یم فضل و محیط ادب و بحر حیائی
1) سرائر ابنادریس، مقاتل الطالبیین، أنوار نعمانیه، تاریخ الخمیس، ج 2، ص 317.
2) سر السلسلة العلویة، عمدة الطالب، مقاتل الطالبیین.