و اما سید و آقای حرم: قصی خانوادهاش را به سرزمین مکه منتقل کرد و به آنان دستور داد که در اطراف خانهی خدا منزل کنند تا از تهاجم اعراب در امان باشند. آنان نیز از چهار طرف خانهی خدا بناهائی ساخته و هر کدام برای خود دری مخصوص قرار دادند. یکی از درها برای بنی شیبه و دیگری برای بنی جمح بود و دری را به بنی مخزوم و در دیگری را به بنی سهم اختصاص دادند. برای طواف خانهی خدا نیز در اطراف آن جای خالی باقی گذاشتند. همچنین قصی، مرکزی برای مشاوره و تفاهم و تبادل نظر در مورد مسائل مهمی که پیش میآمد به نام دارالندوه احداث نمود و رأی و نظر او در این مورد با استقبال قریش مواجه شد و به نام مجمع شهرت یافت.
از دیگر ابتکارات قصی این است که در زمان حج و هنگام آمدن حجاج به مکه، به قریش اظهار داشت:
اکنون که زمان حج است و اعراب از اقدامات شما مطلع شده و با دیدهی
عظمت و بزرگی به شما مینگرند با توجه به اینکه اطعام و پذیرائی در نزد عرب از هر چیز ارزشمندتر میباشد، مناسب است هر کس به سهم خود در این خصوص کمک نماید.
بنابر پیشنهاد وی مال و بودجهی فراوانی جمع شد و مقدم حجاج را با قربانیهای متعدد بر سر راهشان هنگام ورود به مکه گرامی داشتند و نیز در مکه قربانیها نمود و در مزدلفه آتش بسیاری برافروخت تا از فاصلهی دور قابل رؤیت باشد. (1) همچنین در منی ضیافتها ترتیب داد و این سنتها تا زمان طلوع اسلام پابرجا بود، و ضیافتی که اکنون در ایام حج پادشاه در منی ترتیب میدهد از آثار قصی میباشد (2).
بدین ترتیب، قبیلهی خزاعه با ارجی که نسبت به قصی قائل بود امور مربوط به حرم و خدمت خانهی خدا را که در اختیار حلیل پدر زن قصی بود به وی سپرد. بنابراین یا از جهت وصیت حلیل هنگام مرگ و یا به جهت اینکه شوهر دختر وی بود و این حق از حلیل به وراثت به دختر او میرسید و با توجه به اینکه او نمیتوانست عهدهدار امور کعبه باشد، قصی متولی امر و خدمت به خانهی خدا شد. از سوی دیگر أباغبشان خزاعی که وصی حلیل در این مورد بود با دریافت برخی اشیاء و اموال مانند لباس و تعدادی شتر با قصی معاوضه کرده خدمت بیت الله الحرام را به او سپرد.
آنچه که در این باره به ما رسیده و صحیح است همین بود که ذکر نمودیم و عقل و خرد نیز حکم میکند که ساحت مبارک جد حضرت رسول اکرم و خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله از هر گونه شائبهی معاوضه با خمر که در همهی ادیان حرام و مخالف با شریعت مقدس حضرت ابراهیم علیهالسلام است دور باشد. آیا ممکن است جد حضرت رسول صلی الله علیه و آله که همواره دیگران را از خمر منع کرده و بر حذر داشته است خود مرتکب این کار بشود؟ قصی به فرزند و اقوام خود سفارش میکرد که از خمر دوری کنید زیرا به سود بدن
نیست و عقل را فاسد میکند. حال، چگونه ممکن است کسی با این طرز فکر به خرید و فروش و معاوضهی خمر دست زند و برای وصول به مقصودش از خمر استفاده کند در حالی که این گفتار از اوست که:
هر که چیز زشتی را نیکو شمارد به همان زشتی درافتد، و هر که شخص فرومایهای را اکرام کند در لئامت و پستی وی شریک است، و هر آن که را که کرامت اصلاح نکند، خواری او را اصلاح و ادب خواهد کرد. هر که بیش از حد خود طلب کند مستحق حرمان و ناامیدی است، و حسود دشمن پنهان است (3).
1) سیرهی حلبیه، ج 1، ص 9 تا 15.
2) تاریخ طبری، ج 2، ص 185.
3) سیرهی حلبیه، ج 1، ص 9.