بسم الله الرحمن الرحیم
چهارده ستون از ستونهای قرون، با همهی ساعتها و روزها و سالهایش، چون حبهی نمکی بر کف اقیانوس آب شد و ناپدید گشت، ولی نام قمر بنیهاشم بر فراز قرون و اعصار میدرخشد.
ماه بنیهاشم، اقیانوس ناپیدا کرانهای است که خورشید همهی معیارهای انسانی از سوئی در آن میدمد و از سوی دیگر در آن غروب میکند.
سردار کربلا پیشتاز شهیدانی است که سرود پیروزی خونرنگ خود را در خیمهی تاریخ نواختند و بزرگترین سرمشق را به آزادیخواهان و مصلحان جهان دادند.
سخن پردازان هر قدر به وصف او پردازند و شرح قهرمانی او را در نوشتههای خود برتر از قهرمانی پهلوانان افسانهای ترسیم نمایند، باز هم در برابر حقیقت قهرمانی او بس ناچیز خواهد بود.
هر سخنی که دربارهی او گفته شود، جز سخن پردازی و ترتیب الفاظ نخواهد بود، که قهرمانی او نوعی بیهمتاست و به او قدرت میدهد که
نه تنها راه شریعه، بلکه دژهای باطل را بگشاید و مشعل فروزان حقیقت را فرا راه انسانها بیفروزد.
او وارث فضائل و کمالات پدر بزرگوارش امیرمؤمنان علیه سلام الله الملک المنان، و پرورش یافتهی مکتب وحی و شاگرد ممتاز خاندان عصمت و طهارت بود.
او انسان کامل و شخصیت بیمانند دوران بود که بعد از سالار شهیدان، در دانش و بینش از همه پیشتر، در اطاعت و عبادت از همه پیشروتر و در شجاعت و شهامت از همه پیشتازتر بود.
دو واژهی صفا و وفا در راستای تاریخ مصداقهای بیشماری یافتند، ولی بیگمان بر قامت او راستتر، و در سرشت او استوارتر بودند.
او ماه تابان بنیهاشم است، ولی نه فقط برای تابناکی چهره، که برای صفای باطن و درخشش روح.
او خورشید درخشان اهلبیت است، ولی نه تنها برای گردن بلورین خوش تراشش، که برای متانت رفتار، صداقت گفتار، و خوی بسیار نیکویش.
او زیبای خوش اندام وجود است، نه به خاطر درشتی و سیاهی دیدگان، که برای تیزبینی و بینش نافذش.
او قهرمان کربلاست، نه در پرتو نیروی عضلانی و ستبری شانهاش، که در سایهی ایمان راسخ و باور قاطعش.
او سردار کربلاست، که پیش از همه و بیش از همه، خورشید امامت را شناخت و پروانهوار بر گرد شمع وجودش گشت و در دفاع از حریمش تا پای جان ایستاد و نقد جانش را در طبق اخلاص نهاد و آنچه داشت، در کوی جانان پاک بباخت.
هیچ نویسندهی چیره دستی توان آن را ندارد که شرح فداکاریها و جانبازیهای آن اسوهی صفا و وفا را ترسیم نماید.
واژههای لفظی، از ترسیم صفا، وفا، مواسات و دیگر فضائل برجستهی آن قهرمان شایستهی قربانگاه عشق، ناتوان است.
بارالها! چه میشد اگر اندکی از آن خلوص، صفا، ایثار، شور و ایمان، به ما – مردم این زمان – عنایت میفرمودی، تا خود را آمادهی یاری امام زمان خود نموده و مهیای فداکاری و جانبازی در پیشگاه آن مصلح بزرگ و
منتقم خون شهیدان در راستای تاریخ، به خصوص شهدای کربلا، و به ویژه عموی بزرگوارش: سردار کربلا، قهرمان نینوا، علمدار کوی وفا، پیشتاز شهیدان دشت صفا، قمر منیر بنیهاشم، حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام باشیم.