جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علامه حاج شیخ محمد حسین اصفهانی (کمپانی)

زمان مطالعه: 1 دقیقه

معرفت این عالم فرزانه و شور و شوق جاودانه‏ی این اندیشمند فرهیخته،

او را بر آن داشته که با ژرف نگری زیبا فرزندان شهید ام‏البنین را به چهار رکن استوار کعبه تشبیه کرده و با سفر به چشمه‏ی خورشید، حرارت سوزنده‏ی آن را بدین داغ جانسوز تشبیه کند. برگزیده‏ای از این اشعار عرشی بدین گونه است:

چشمه‏ی خور در فلک چهارمین‏

سوخت ز داغ دل ام‏البنین‏

آه دل پرده‏نشین حیا

برده دل از عیسی گردون نشین‏

دامنش از لخت جگر لاله‏زار

خون دل و دیده روان ز آستین‏

مرغ دلش زار چو مرغ هزار

داده ز کف چار جوان گزین‏

اربعة مثل نسور الربی(1).

سدره نشین از غمشان آتشین‏

کعبه‏ی توحید از آن چهار تن‏

یافت ز هر ناحیه رکنی رکین‏

قائمه‏ی عرش از ایشان به پای‏

قاعده‏ی عدل از آنها متین‏

یاد ابوالفضل که سر حلقه بود

بود در آن حلقه‏ی ماتم نگین‏

اشک فشان سوخته جان همچو شمع‏

با غم آن شاهد زیبا قرین‏

ناله و فریاد جهانسوز او

لرزه درافکنده به عرش برین‏

کای قد و بالای دل آرای تو

در چمن ناز بسی نازنین‏

تیر کمانخانه‏ی بیداد زد

دیده‏ی حق بین تو را در کمین‏

چهار جوان بود مرا دل‏فروز

والیوم اصبحت و لا من بنین (2).

نام جوان مادر گیتی مبر

تذکرینی بلیوث العرین (3).

چون که دگر نیست جوانی مرا

لا تدعونی ویک ام‏البنین (4) (5).


1) این شاعر خردمند در شعر خود با اقتباس برخی از مصرعهای ام‏البنین، آتشی افزون در دلها به پا کرده است، معنای این مصرع بدین قرار است: چهار نفر چون کرکسان کوهسار بودند که کشته شدند و رگ حیات آنان قطع گردید.

2) امروز صبح کردم در حالی که دیگر پسری ندارم.

3) مرا به یاد شیران بیشه می‏اندازید.

4) دیگر مرا ام‏البنین نخوانید.

5) سردار کربلا، ص 380 و 381؛ چهره‏ی درخشان قمر بنی‏هاشم، ص 163 و 164؛ العباس، ص 223.