جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

همراز با امام حسین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

خورشید امامت حسینی در حالی طلوع کرد که بیست و چهار بهار از حیات عباس علیه‏السلام می‏گذشت و این سومین فصل و سرنوشت سازترین حادثه‏ی زندگانی وی به شمار می‏رفت. تأثیر کیمیایی سخن پدر و عبارات عشق افروز مادر به همراه واژه‏های شهامت آفرین برادرش امام حسن مجتبی علیه‏السلام در این بخش از حیات ابوالفضل خود را نشان داد.

آغاز امامت امام حسین با ظلمت افروزی معاویه بر مسند قدرت همراه بود. او که با روش مخصوص خود اوضاع را زیر نظر داشت و با نیرنگهای گوناگون، خویش را در نگاه مسلمانان فردی با ایمان می‏نمود، بر آن بود تا هر چه بیشتر بر قدرتش افزوده، استحکام و بقای آن را تضمین کند.

از سوی دیگر، امام حسین علیه‏السلام چون برادرش به هدایت و راهبری مسلمانان مشغول بود، مردم مدینه را از علوم آل‏محمد علیهم‏السلام و تعالیم نبوی و علوی بهره‏مند می‏ساخت، با کشاورزی زندگی خویش را

می‏گذرانید و از دست بخشش و سخاوت خود بسیاری را بی‏نیاز می‏کرد. بصیرت حضرت، که از بلندای دانایی و عظمت برخوردار بود، وسعت کشور را زیر نظر داشت و هر گاه ضرورت برخورد و بیان سخنان اصلاحی وجود داشت، با گفتاری روشن، معاویه را بر آن می‏داشت تا پلیدیهای خود و فرزندانش را کمتر ساخته و حال مسلمانان مظلوم را مراعات کند.

وقتی افشاگری جنایات حاکم مسلمین! سودمند می‏نمود، امام حسین علیه‏السلام گامی ارزشمند در بیداری مسلمانان برداشت. او در مجلسی، که در مکه برگزار شد و بسیاری از مهاجرین و انصار و تابعین در آن حضور داشتند، با سخنان رسا و عبارات آتشین، جنایات معاویه را برملا ساخت. امام علیه‏السلام در این محفل تمام آیاتی را که پیرامون اهل بیت علیهم‏السلام نازل شده بود تلاوت فرمود و ضمن تفسیر آن آیات، گفته‏های رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در حق خود و خاندانش را برشمرد. دستاورد گرانبهای این سخنان، تأیید صحابه و تابعین و بازگویی عبارات امام در شهرها و روستاها بود. حاضران در محفل، به خاطر تعهدی که حضرت از آنان گرفته بود، گفتار امام علیه‏السلام را به گوش مردم رساندند و بدین ترتیب پرده از چهره‏ی زشت معاویه کنار رفت. به هر روی، چشمان در غبار نشسته و دلهای غافل رو به بیداری بود که مرگ معاویه فرا رسید و به اجداد ناپاکش ملحق شد.

این حادثه‏ی تاریخی، سرنوشت مسلمانان را درگذری سرنوشت‏ساز فروبرد و زندگی دین باوران اندیشمندی چون عباس علیه‏السلام را دچار حساسیتی ژرف ساخت. اینک یک تصمیم مسیر سعادت را عوض می‏کرد و اندکی

درنگ و سستی عاقبتی نافرجام در پی داشت.

با روی کار آمدن یزید، فصلی تازه در جهان اسلام پدید آمد و حوادثی جدید رخ نشان داد. از این هنگام بود که همدلی و همراهی ابوالفضل علیه‏السلام با برادرش فزونی یافت و عباس در کنار امام علیه‏السلام شاهد جنایات و هرزگیهای فراوان یزید شد، بی‏حرمتی به ارزشهای دین را نظاره می‏کرد، دهن کجی ولی امر! را به مقدسات می‏دید، تلاش حکومت در انهدام اسلام و ریشه کن کردن شیعیان متعهد را مشاهده می‏کرد و راههای گوناگون مبارزه را می‏آموخت. (1).


1) زندگانی حضرت ابوالفضل العباس، ص 118؛ زندگانی قمر بنی‏هاشم، ص 136 – 135.