زمان مطالعه: < 1 دقیقه
5- یکی از برادران موثق از دایی مورد اطمینان خود، کرامتی را این گونه نقل کرد:
در صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام بودم. دیدم یک نفر دست شخصی را گرفته، به طرف حرم میآیند، تا آن که روبهروی حرم مبارک رسیدند.
یکی از آنان به دیگری گفت: بگو به ابوالفضل علیهالسلام که من به تو بدهکار نیستم. آن مرد نیز قسم خورد که من به تو بدهکار نیستم.
شخص طلبکار بدون آن که چیزی بگوید، از حرم خارج شد و رفت.
شخصی که قسم خورده بود در آنجا ایستاده بود که ناگاه شکم او باد کرد. و بر زمین افتاد، خادمان حرم او را به سرعت از حرم خارج ساختند. (1).
1) روزنههایی از عالم غیب ص 75.