4- جناب آقا رضا از مؤمنین است و مدتی طولانی در مسجد «انصار» تهران کار میکرد، وی میگوید:
در حدود سال 1980 میلادی بود که خانمی ارمنی – که خانهاش در همسایگی مسجد بود – از من برای دخترش چاره خواست.
گفتم: برای چه؟
جواب نداد، اصرار نمود، تعجب کردم و پیش خود گفتم: معمولا ارمنیها ملتزم به حجاب نیستند.
روز دیگر آمد و همان درخواست را نمود، از سبب آن پرسش نمودم.
گفت: دختری دارم مدتی ازدواج کرده و در ایام خواستگاری تصادف نمود و رحمش بر اثر تصادف نازا شد، پول بسیاری خرج کردم، ولی بینتیجه بود.
من ناچار شدم و چادری را به او دادم و بعد از چند روز همان خانم، دخترش را به مسجد آورد و در مسجد عکس حضرت اباالفضل علیهالسلام بود، آن چادر را به عکس کشید و پس از آن بیرون رفتند.
بعد از مدتی آن زن ارمنی گفت: خداوند فرزندی به دخترم داد، نامش را ادریس گذاشتم و این کرامتی از اباالفضل العباس علیهالسلام بود که از برکات توسل به حضرت ابالفضل علیهالسلام و عکس آن بزرگوار دخترم بچهدار شد.