باز جناب آقای قحطانی در یادداشت دیگری نوشتند:
یکی از دوستانم به نام میرزا محمد کربلائی که از اخیار و مؤمنین و صلحا میباشد، کرامتی را چنین نقل کرد:
دختر مریضی داشتم که پزشکان از مداوای آن به عجز آمده بودند، دکتری به
نام دکتر کمال عبدالرزاق پس از معاینهی او گفت: برای درمان او دارویی نیست مگر این که او را به بغداد ببرید.
حال او به گونهای وخیم بود که او را رو به قبله کرده بودیم، وقتی مادرش گفتگوی من و پزشک را شنید، چادر به سر کرد و فوری به حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام رفت.
من به دکتر گفتم: حداقل یک دارویی تجویز کن که دل مادرش خوش باشد و آرامش پیدا کند.
چیزی نگذشت که مادرش از حرم بازگشت و گفت: خداوند تفضل نمود و دخترم شفا پیدا کرد.
اکنون آن دختر به برکت توسل حضرت ابوالفضل علیهالسلام سالم است و ازدواج کرده و خداوند فرزندانی به او عنایت فرموده است.