جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفای پسر تاجر بمبئی هند

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

آقای طاهر عباس، از طلاب حوزه‏ی علمیه‏ی قم، کرامت زیبایی را این گونه نقل می‏نماید:

در شهر بمبئی یک تاجر هندی، تنها یک پسر داشت که او هم به بیماری مهلک مبتلا شده بود. آن تاجر برای معالجه‏ی آن پسر از هیچ معالجه‏ای فرونگذاشت. ولی هیچ فایده‏ای حاصل نشد. او افسرده، غمگین و مأیوس از شفای پسرش نشسته بود که مردم می‏گفتند: این قدر پول برای معالجه‏اش صرف کردی حالا اگر این بچه را به بارگاه ملکوتی عباس علیه‏السلام علمدار کربلا ببرید – ان شاء الله – آنجا حتما شفا می‏یابد. چرا که حضرت عباس علیه‏السلام باب الحوائج و دادرس مصیبت‏زدگان است.

آن تاجر به زودی از هند عازم عراق شد. به محض این که به بارگاه ملکوتی حضرت اباالفضل العباس علیه‏السلام رسید. بچه را به ضریح باب الحوائج بست و خودش به مسافرخانه آمد و خواب رفت.

وی در خواب می‏بیند که مولای متقیان علی علیه‏السلام بر مسند خود تشریف‏فرما هستند و مردم می‏آیند و درخواست‏های خودشان را عرضه می‏نمایند، می‏بیند که حضرت عباس علیه‏السلام تقاضای شفای پسرش را هم عرضه می‏نماید. ولی حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏فرماید: این دیر آمده، فایده‏ای ندارد.

حضرت عباس علیه‏السلام می‏گوید: این زایر است و یک آرزو پیش ما آورده، اگر ناامید برگردد دیگر به من باب الحوائج نگویید.

مولای کائنات درخواست آن پسر تاجر را می‏پذیرد. این تاجر از خواب بیدار می‏شود و به طرف حرم می‏دود، می‏بیند خادمان حرم به جهت حفاظت، پسرش را بیرون می‏آورند.

از شفای پسر خود خوشحال می‏شود. اباالفضل العباس علیه‏السلام را زیارت می‏نماید و خوش و خرم به کشور خود بازمی‏گردد.