جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اعتراف پزشک ارمنی به کرامات اباالفضل

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مرحوم شیخ عبدالزهرای کعبی از منبری‏های مخلص و ارادتمند به حضرت اباعبدالله الحسین علیه‏السلام و بسیار فردی بااخلاصی بودند. مجلسی در کربلا در منطقه‏ی «حی الحسین علیه‏السلام» در منزل حاج مهدی سیاح در ماه 9 میلادی به سال 1971 بر فراز منبر این کرامت را نقل نموده و گفت:

امروز صبح دیدم که تعدادی ماشین در جلوی درب صحن حضرت عباس علیه‏السلام ایستاده‏اند، به طرف حرم حضرت عباس علیه‏السلام رفتم تا از قضیه آگاه شوم. وقتی وارد صحن مطهر شدم، دیدم عده‏ای به طرف حرم می‏آیند. با شتاب خودم را به ضریح رسانیدم. بعد از ادای مراسم زیارت، به طرف آنان رفتم تا اطلاع پیدا کنم که چه حادثه‏ای رخ داده؟ جلو رفتم و از قضیه سؤال نمودم.

گفتند: این آقا پدر ما می‏باشد، مبتلا به مرض سرطان بوده. ما از مراجعه به پزشک خسته شده‏ایم. نتیجه را جز مصرف کردن دارو ندیدیم.

بعد از رفت و آمدهای مکرر، پزشک به ما گفت: به شما نصیحت می‏کنم، پدرتان را به خانه ببرید تا استراحت کند، زیرا این مرض قابل علاج نیست.

بعد از شنیدن حرف پزشک بین ما گفت‏وگوهایی شد و حرف پزشک را قبول نمودیم و پدرمان را به خانه آوردیم، چشم انتظار مرگ او بودیم، گرچه این امر دست خداوند است، اما از نظر ظاهر چنین بود.

در این اثنا خانمی از نزدیکان ما برای عیادت پدرمان آمد، بعد از خوش آمد نزد مادرمان رفت و با او به اتاق پدرمان وارد شد و جویای حال او شد. او کیف دستی خود را باز کرد و ظرف کوچکی درآورد و گفت: از این آب بدهید بخورد، این آبی است که از زیر قبر مطهر قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام عبور می‏کند.

ما آب را گرفتیم و به پدرمان دادیم. بعد از آشامیدن به خواب عمیقی فرورفت. آن خانم بیرون آمد و رفت دست به دعا برداشت و از پیشگاه خداوند عافیت او را خواست.

روز دوم پدرم مرا – که بزرگترین فرزندانش بودم- فراخواند و گفت: فرزندم! احساس می‏کنم پس از آشامیدن این آب – که به وسیله‏ی این زن صالحه آورده شده بود – حالم عوض شده، مرا نزد یک پزشک ببرید.

من از برادران خواستم تا وقت قبلی بگیرند و پدرمان را در شهر بغداد نزد پزشک ببریم. روز بعد او را نزد پزشک بردیم و بعد از آزمایش و دقت، آثار شگفت در چهره‏ی پزشک نمایان شد، مکرر او را مورد آزمایش قرار داد و اظهار نمود که حالش رو به بهبودی است. پرسید: آیا علاج دیگر نموده‏اید؟

گفتیم: نه.

گفت: آیا پزشک دیگری برده‏اید؟

گفتیم: نه.

گفت: پس خداوند توانا پدرتان را شفا داده است.

گفتیم: جناب دکتر! به راستی شفای پدرمان به دست توانای حضرت عباس بن علی بن ابی‏طالب علیهماالسلام بوده است.

گفت: من شنیده‏ام که علی بن ابی‏طالب یکی از خلفای پیامبر است.

گفتیم: آری، حضرت عباس علیه‏السلام فرزند اوست.

گفت: من ارمنی هستم. بیش از این چیزی نمی‏دانم، ولی به این بزرگوار – یعنی حضرت عباس علیه‏السلام – یقین دارم. او دارای مرتبه‏ی بزرگی نزد خداوند می‏باشد، بیماران بسیاری به واسطه‏ی او خوب شده‏اند. و به من مراجعه نموده و گفتند: ما به واسطه‏ی حضرت عباس علیه‏السلام شفا گرفتیم.

آری، این کرامت به واسطه‏ی این عالم و مرد متقی و شهید ولایت مرحوم مغفور شیخ عبدالزهرای کعبی نقل شد. (1).


1) همان ص 61 تا 64.