جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یکی از نوزادان را عباس نامیدم و دیگری را حسین

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مؤلف کتاب «قبس من کرامات العباس علیه‏السلام» می‏نگارد:

در یکی از زیارت‏هایی که به حرم حضرت عباس علیه‏السلام مشرف شدم، دیدم مردم در صحن جمع شده‏اند، به سوی جمعیت رفتم، دیدم مردی از کشور عمان (مسقط) چند رأس گوسفند آورده با چند قصاب که آنها گوسفندان را ذبح نموده و گوشت‏ها را میان مردم تقسیم می‏نمایند.

از مرد عمانی از سبب تقسیم گوشت سئوال کردم.

جواب داد: من پانزده سال است ازدواج نموده‏ام، ولی از نعمت اولاد بی‏بهره هستم و همیشه عیالم پس از دو ماه از بارداری سقط جنین می‏نمود و بچه‏ی او می‏افتاد. کار به جایی رسید که به مشهورترین پزشک‏ها مراجعه نمودیم؛ ولی نتیجه نگرفتیم.

سپس به گفتارش ادامه داد و گفت: در سال 1998 میلادی مادرم پیشنهاد داد که به عراق برویم و متوجه کربلا شویم و متوسل به حضرت عباس علیه‏السلام گردیم و از خداوند مسألت نماییم که خداوند به واسطه‏ی حضرت اباالفضل علیه‏السلام فرزندی به ما روزی فرماید.

ما به کربلا آمدیم و پس از ادای زیارت و بازگشت به وطن، پس از چند ماهی همسرم گفت: در خود احساس ناراحتی می‏نمایم.

با شتاب او را نزد پزشکی – که سابقا پیش او می‏رفتیم – بردم. پس از آزمایش گفت: در همسرت نشانه‏های بارداری مشاهده می‏شود.

پیوسته انتظار می‏کشیدیم، تا ماه پنجم فرارسید. باز نزد پزشک رفتیم و پس از آزمایش اظهار نمود که همسرت باردار می‏باشد و دوقلو هستند.

از شدت خوشحالی باور نمی‏کردم و منتظر بودم، تا این که وقت وضع حمل فرارسید و همسرم را به بیمارستان منتقل نمودم. دقایقی نگذشت همسرم دو فرزند آورد. یکی را عباس نامیدم و دیگری را حسین.

الآن هر دو در دامان مادرشان هستند و من هم به کربلا آمده‏ام تا هم این مرقد مطهر را زیارت کنم و هم به نذرم وفا نمایم که به برکت حضرت عباس علیه‏السلام از نعمت اولاد بهره‏مند شدم. (1).


1) همان مصدر ص 30.