جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آسوده باش و نترس، نجات پیدا می‏کنی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

روزنامه‏ی حوادث تهران در روز 8 محرم الحرام سال 1422 قمری کرامتی را از حضرت قمر بنی‏هاشم اباالفضل العباس علیه‏السلام این گونه بازگو کرد:

خانواده‏ای در منطقه‏ی «آهنک» شرق تهران سرگرم غذا پختن برای دسته‏های سینه‏زنی اباعبدالله الحسین علیه‏السلام بودند، هم چنان که مشغول غذا پختن بودند، پسربچه‏ی شش ساله‏ای از آن خانواده در چاهی عمیق در حدود 10 یا 8 متری – که نزدیک خانه‏ی آنها بود – افتاد. اول صبح روز 8 محرم الحرام بود، وضع زندگی و برنامه‏ی آنها را بهم زد، خانواده و مادر آن پسربچه برای این پیش‏آمد، عجله نمودند که او را نجاتش دهند، ولی به نتیجه نرسیدند، فوری با آتش نشانی تماس گرفتند که او را از چنگال مرگ نجات دهند.

بعد از نجات از او در مورد چگونگی افتادنش پرسیدند.

گفت: بعد از این که به چاه افتادم، از زندگی ناامید شدم و چاه را قبر خود دیدم لحظه‏ای نگذشت، دیدم صورتی مانند ماه شب چهارده سایه افکنده از او خواستم مرا کمک کند و نجاتم بدهد.

فرمود: من دست در بدن ندارم، ولی آسوده باش کسی می‏آید و تو را نجات می‏دهد، نترس.

هنوز کلامش تمام نشده بود که شما رسیدید.

این هم نمونه‏ی دیگری از کرامات حضرت قمر بنی‏هاشم اباالفضل العباس علیه‏السلام بود که پسربچه را از مرگ نجات داد.