جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

این شکایت عباس به خداوند عالم بود

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یکی از صالحین نقل کرد و گفت:

همیشه به زیارت حضرت موسی بن جعفر و امام جواد علیهماالسلام موفق بودم. همواره به هنگام ورود به زیارت می‏دیدم که مردی رو به ضریح ایستاده و زبان به شتم آغاز کرده و به دو امام بزرگوار جسارت می‏کند و کسی نمی‏تواند او را بازدارد. از این موضوع سؤال کردم.

گفتند: این مرد از اهل تسنن و مخالف اهل‏بیت علیهم‏السلام است.

پس از گذشت مدتی مانند همیشه وارد حرم شدم، دیدم آن فرد هم چنان دشنام و ناسزا به امامان عزیز می‏گوید. رفتم نزدیک او را از دشنام دادن بازدارم، دهن به دشنام آن دو امام مظلوم و بزرگوار گشود، ناگاه آتشی از آسمان بر سرش فرود آمد در انظار مردم به هلاکت رسید.

راوی جریان گوید: بیشتر مردم دچار تعجب شدند که چگونه به این دو امام جسارت‏هایی می‏نمود و من از این جریان رنج می‏بردم که این دو امام چقدر صبر دارند؟

همان شب امام موسی کاظم علیه‏السلام را در خواب دیدم، از حضرتش علت و سبب را سؤال نمودم.

فرمودند: صبر نمودیم، اما در آن هنگام که صاعقه بر سرش فروریخت حضرت عباس علیه‏السلام نزد ما دعوت داشت. وقتی آن جسارت‏ها و دشنام‏ها را شنید، طاقت نیاورد. شکایت خود را به پیشگاه خداوند برد، چیزی نگذشت که صاعقه‏ی آسمانی بر سرش فرود آمد و او را سوزاند.

آری، این اباالفضل علیه‏السلام است که همیشه حامی مظلومان است.