زمان مطالعه: < 1 دقیقه
جناب حجتالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی اعتمادیان نقل کردند:
زمانی آقای مجتهدی در منزل یکی از رفقا برای ناهار دعوت شده بودند، هنگامی که ایشان تشریف میآورند و صاحبخانه سفرهی غذا را پهن میکند؛ متوجه میشود که آب در سفره گذاشته نشده. در این موقع، صاحبخانه به شخصی که عباس نام داشته میگوید: عباس جان! آب بیاور.
به محض این که این جمله را میگوید، یک مرتبه آقای مجتهدی میفرمایند: چه گفتید؟! عباس جان! آب بیاور.
و چند مرتبه این جمله را تکرار کرده و به شدت منقلب میشوند و منتقل به روز عاشورا و آب آوردن حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام میشوند و مجلس اطعام یکپارچه به عزا و گریه مبدل میشود و حاضرین تا مدتی به یاد سقای دشت کربلا میگریند.