12- دوست گرامی جناب آقای امیر حمزهی دهقانیان نصیری میگفت:
ابوی بزرگوارم جناب آقای محمد ولی دهقانیان نصیری حفظه الله با والدهی خودش به عتبات عالیات مشرف میشوند.
وقتی در کربلای معلا بودند، والدهی ابوی شبی در عالم رؤیا حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام را میبیند و از آن بزرگوار حوایجی را درخواست میکند، همچنین کسالتش را مطرح مینماید و شفایش را از آن بزرگوار درخواست میکند.
فردای آن روز به طرف نجف اشرف حرکت میکنند، در بین راه ماشین با سرعت بالا در حرکت بود، ناگهان تایر ماشین میترکد و نزدیک بود که تصادف کنند و تمام افرادی که داخل ماشین بودند، به وحشت میافتند. در آن هنگام فریاد: یا اباالفضل! را سر میدهند.
او خدا را شاهد میگرفت که آن ماشین با سرعت بسیار بالا که حرکت میکرد و با آن حال، به برکت آقا اباالفضل علیهالسلام ایستاد و از حرکت بازماند.