جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفا در مجلس عزاداری

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

11- دوست عزیزم جناب آقای محمد امیر معظمی قزوینی می‏گفت:

در ایام هدم قبور ائمه‏ی بقیع علیهم‏السلام در هشتم شوال المکرم سال 1423 قمری تصادف کردم و هر دو پایم شکست. بعد از چند روزی چند نفر از رفقا همانند جناب آقای سید علی حائری طبسی، فرزند خطیب توانا حجت‏الاسلام و المسلمین حاج سید محمد باقر (حسین) حائری طبسی و اخوی‏زاده مکرم مرحوم آیت‏الله حاج سید محمد علی حائری طبسی قدس سره امام جمعه سابق شهرستان طبس آمدند و گفتند: بیا تا با هم به حسینیه کربلایی‏های مقیم قم (1) برویم، فلان مداح معروف را دعوت کرده‏ایم.

من گفتم: نمی‏توانیم با این پایم با شما بروم.

بالاخره از آنها اصرار و از من رد، که نمی‏توانم، پایم شکسته است. آخرالأمر مرا با تاکسی تلفنی بردند.

در پایان مجلس وقتی جمعیت پیراهن را از بدن بیرون آوردند تا سینه‏زنی نمایند من هم بلند شدم و به دیوار تکیه دادم و سینه زدم، در حالی که جمعیت صدای: یا اباالفضل! بلند کرده و سینه می‏زدند، ناگاه احساس کردم که هر دو پایم خوب شد، و وقتی به منزل برگشتم، مادرم به من گفت: تو با دو عصا رفتی، چرا الآن بی‏عصا آمدی؟

من قضیه را برای مادرم نقل کردم.


1) مؤسس: مرحوم آیةالله حاج سید محمدعلی حائری طبسی قدس سره.