نویسنده و پژوهشگری که خود از دلباختگان اهلبیت علیهمالسلام به ویژه سقای کربلا حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام است، کرامتی را این گونه نقل میکرد:
پایانیترین روزهای سال 1384 هجری شمسی بود، دلدادگان و هواداران سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیهالسلام از اقصا نقاط دنیا خود را برای زیارت اربعین آماده میکردند، توفیق الهی شامل حالم شد و باب الحسین علیهالسلام یعنی حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام ویزای زیارتی ما را نیز معجزهآسا امضا فرمود.
هنوز چند روز دیگر به اربعین باقی مانده بود، با گروهی از عاشقان و زایران حرم باصفای حسینی وارد کربلای معلا شدیم.
به راستی کشور عراق در تب و تاب دیگری بود، عاشقان فرزند زهرا علیهاالسلام از نقاط دور و نزدیک عراق عاشقانه با پای پیاده و با حال وصفناپذیری، گام روی بال فرشتگان مینهادند و به سوی بین الحرمین در حرکت بودند، حال و هوای آنان قابل توصیف نبود. زایران ایرانی به حال آنها غبطه میخوردند، بیش از ده میلیون زایر در آن شرایط حساس و تهدیدهایی که از جانب وارثان یزیدها، شمرها، عمر سعدها و ابنزیادها داشتند، عاشقانه و بیپروا با گامهای استوار راه میپیمودند تا با امام زمان خود همراه شده و در زیارت اربعین شرکت کنند.
به راستی قلم از بیان حال و هوای آنها ناتوان است، و حال آنها دیدنی است نه توصیف کردنی. آنان با عزاداری، سینهزنی، زنجیرزنی، قمهزنی و… خاطرهی
عاشورا را یکبار دیگر زنده کردند.
خدا را سپاسگزار بودم که لطفی در حق اینجانب نمود که از نزدیک چنین منظرهی فراموش نشدنی را ببینیم. چند روزی که تحت قبهی طلایی امام حسین علیهالسلام و حضرت اباالفضل علیهالسلام بودیم، از همه جا و همهی برنامهها بیخبر بودیم، از این رو برای خروج از کشور عراق با مشکلات جدی اداری آن کشور روبهرو شدیم.
از طرفی در میان آن همه زایر حل مشکل به صورت ظاهر غیرممکن بود، ولی برای دلدادهی خاندان عصمت علیهمالسلام کی راه بسته است؟ در همان شرایط سخت از صمیم دل با عبارت خاصی دست توسل به دامن پرمهر قمر بنیهاشم اباالفضل العباس علیهالسلام زدم و چند بار ذکر معروف توسل حضرتش را به صورت ذیل خواندم که:
»یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیهالسلام اکشف کرب الغیبة عن وجه مولانا المهدی علیهالسلام و کربی بحق أخیک الحسین علیهالسلام«.
در این توسل، گرفتاری دوران غیبت مولایمان حضرت مهدی علیهالسلام را پیشاپیش گرفتاری خود قرار دادم و به عمو جانش حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام متوسل شدم، مشکلات را به حضرتش واگذار نمودم و با خیال راحت و خاطری آسوده، از همهی کارهای اداری صرفنظر کردم و به زیارت مشغول شدیم. تا این که به نجف اشرف زیارت امیرمؤمنان علی علیهالسلام مشرف شدیم و از آنجا به بارگاه غریبانهی کاظمین علیهماالسلام مشرف شدیم و با عنایت حضرت اباالفضل علیهالسلام به طرف ایران حرکت کردیم و بیآن که با مشکلی روبهرو شویم به شهر مقدس قم، بارگاه باعظمت حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف شدیم…