جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

من نمرده‏ام، مرا کجا می‏برید؟

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

جناب آقا رضا یکی از مؤمنین ایرانی گوید:

در سال 1423 هجری قمری مسافرتی به طرف عتبات عالیات داشتم، خداوند توفیق عنایت فرمود، تمام عتبات را زیارت نمودیم.

هنگامی که از سامرا، مرقد پاک عسکریین علیهماالسلام به طرف کربلا حرکت کردیم، خیلی مشتاق زیارت امام حسین علیه‏السلام و حضرت اباالفضل علیه‏السلام بودم؛ ولی ساعت‏ها از شب گذشته بود، و بنا بود فردا، بعدازظهر به طرف ایران حرکت کنیم. فرصت را غنیمت شمردیم و یک بار دیگر حرم حضرت امام حسین علیه‏السلام را زیارت کردیم و بعد از آن به حرم مطهر حضرت اباالفضل علیه‏السلام مشرف شدیم، همین که وارد حرم مطهر شدیم، دیدم یکی از ایرانیان که به سرطان مبتلا بود در کنار ضریح می‏گوید: یااباالفضل! یا از خدا بخواه جان را بگیرد، یا شفای مرا بدهد.

بعد از اندک زمانی روی زمین افتاد و بیهوش شد. مردم به سرعت دور او را گرفتند، مأموران دولتی برای معاینه‏ی او به حرم آمدند. آنها تشخیص دادند که مرده است. خدمت‏گزاران تابوت آوردند تا او را در قبرستان کربلا به خاک بسپارند. پس از مراسم غسل، حنوط و کفن او را بر دوش گرفتند تا به سوی قبرستان ببرند. یک مرتبه دیدند در میان تابوت نشسته و می‏گوید: من نمرده‏ام، مرا کجا می‏برید؟

مردم اطراف تابوت دچار ترس و وحشت شده و از اطراف آن پراکنده می‏شوند. بعد از آن از تابوت بیرون می‏آید و بیماری سرطان او به برکت توسل به قمر بنی‏هاشم علیه‏السلام شفا یافته بود. (1).


1) اعجب القصص ص 106.