زمان مطالعه: < 1 دقیقه
برادر منگوش که همواره در صحن مطهر امام حسین و حضرت اباالفضل العباس علیهماالسلام سرگرم زیارت و نماز بود، گفت:
محرم سال 1424 هجری بود، روزی در صحن حضرت اباالفضل علیهالسلام در همین نزدیکیها سروصدایی از داخل حرم حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام شنیدم، نزدیک رفتم ببینم چه شده، دیدم پسربچهی چهار سالهای از زایرین ایرانی که نابینا بود، شفا گرفته و با چشمان خود جلب توجه مینمود.
پدر و مادر کودک خوشحال بودند و مردم برای ربودن لباسهای او برای تبرک سروصدا میکردند. افراد بسیاری اطراف او را گرفتند و میگفتند: اباالفضل! به دادمان برس، حوایج ما را برآور.
مردم چنان دور آن طفل را گرفته بودند که مأموران برای نجات او اقدام نمودند. (1).
1) اعجب القصص ص 135.