برادر سید جعفر، کرامتی را که از سید عبدالرزاق محمد رضا آل طعمه شنیده بود، این گونه تعریف کرد:
سید عبدالرزاق گوید: در سال 2001 میلادی برای زیارت و خواندن نماز وارد حرم مطهر حضرت اباالفضل علیهالسلام شدم. در اثنای نماز، بیماری را آوردند. برادرانش او را همراهی مینمودند، او را کنار ضریح مطهر آوردند و به دیواری که در نزدیکی ضریح است، تکیه دادند. بیمار پاهای خود را به طرف ضریح دراز کرد، وقتی نمازم را تمام کردم، به مریض رو کردم و گفتم: پایت را به طرف ضریح دراز نکن، دور از ادب است.
مریض از شدت بیماری نمیتوانست پاسخ دهد. از این رو، همراهان او جواب دادند: این مریض است و دچار فلج شده، قدرت برخاستن ندارد، مگر این که من و برادرم او را بلند کنیم، برادرم رفت آب بیاورد.
لحظاتی بعد مریض را به طرف ضریح حرکت داده و او را به ضریح بستند.
سید عبدالرزاق محمدرضا آل طعمه در ادامه میگوید:
مشغول نماز عصر شدم و هم چنان که مشغول نماز بودم سروصدا بلند شد، مردم خوشحالی میکردند و زنها اعلان شفای آن بیمار فلج را مینمودند. وقتی نماز را ترک کردم، دیدم بیمار فلج روی پاهای خود ایستاده و ضریح را میبوسد و میگوید: خداوندا! تو را قسم میدهم به حرمت حضرت اباالفضل علیهالسلام همهی مریضها را شفا بده. (1).
1) همان مصدر ص 134.