دین انسان سالم باشد، هر چه پیش آید بیاید، قمر بنیهاشم علیهالسلام هم مانند پدرش علی علیهالسلام از سلامتی دینش سخن میگوید: جدا شدن دست از بدن شوخی نیست، اگر مختصر پوست شما خراش و شکاف بردارد، چه حالی دارید؟ علاوه بر گوشت و رگ، استخوان دست هم شکسته است. وقتی که دست راستش را انداختند که نمیدانم با چه ضربت، وقتی دست راست را انداختند، این گونه رجز خواند:
والله ان قطعتموا یمینی
انی احامی أبدا عن دینی
و عن امام الصادق الیقینی
نجل النبی الطاهر الأمین
دست راستم را انداختید، ولی من دست از حمایت دینم برنمیدارم. دست از بدن جدا شده است، اما از مردان حسین علیهالسلام جدا نشده است.
یعنی اگر دست من افتاده است، اما دل من با حسین علیهالسلام و خدای حسین علیهالسلام است. هنوز دست دیگر دارم و میتوانم حسین علیهالسلام را یاری کنم.
اما وای بر آن لحظهای که نامردها دست چپ این شیرمرد کربلا را نیز قطع کردند، به این هم اکتفا نکردند، تا چنین عمود آهنین بر فرق مبارک آن حضرت که صدایش بلند شد: یا أخا! ادرک أخاک. (1).
1) روضههای شهید محراب حضرت آیتالله دستغیب ص 242 و 243.