خبر داری اباالفضل علیهالسلام با این که برادر حسین علیهالسلام است. چه ادبی دارد؟
الله اکبر! برادر، برادر حسین، ولی بالاخره حسین علیهالسلام امام است. امام کجا؟ و غیر امام کجا؟!
نوشتهاند: اباالفضل علیهالسلام به ابیعبدالله علیهالسلام برادر خطاب نکرد. خطابش همواره: «سیدی و مولای» بود.
در مقام ادب، جلوی امام حسین علیهالسلام نمینشست. شب عاشورا پروانهوار دور خیمهی حرم حسین علیهالسلام طوری حرکت میکرد تا اهل حرم دلشان آرام باشد، بدانند که حسین علیهالسلام فدایی مثل قمر بنیهاشم علیهالسلام دارد.
مسلمانان! شما هم جلوی روی امام، جلوی حکم خدا، جلوی علما و سادات ادب را از کف ندهید.
اصحاب حسین علیهالسلام با این همه ادبی که دارند در عین حال، شک دارند که آیا حسین علیهالسلام از ایشان راضی است یا نه؟
بنیهاشم و همچنین اصحاب دیگر هم بدون اذن امام قدم از قدم برنمیدارند.
اگر میخواهند میدان بروند، میگویند: آقا! شما اجازه میدهید ما به میدان برویم، یا نه؟
شمشیر در دستش است، قدرت هم دارد، ولی بدون اذن، هیچ کاری نمیکند.
ای شیعهی مسلمان! بدون اذن امام خود، کاری نباید انجام دهی، هیچ کاری، مگر یقین به رضایت امام داشته باشی.
وقتی که قمر بنیهاشم صلوات الله علیه خدمت برادر آمد و گفت: برادر صدای نالهی عطش بچهها مرا بیچاره کرده است، اجازه میدهی بروم و قدری آب بطلبم و برای اطفال آب بیاورم.
آقا اجازه داد، مشک را بر دوش گرفت به طرف میدان رفت، مقابل لشکر ایستاد، صدا زد: ایها الناس! خبرتان بدهم در خیمهها کسی جز عدهای از زنها و بچههای بیکس، نمانده است.