حرم هشت ذیحجه در سال شصت
به حجاج شوری دگر داد دست
در اطراف کعبه نگاه همه
به ماه رخ یوسف فاطمه
بنیهاشم اطراف او گشته جمع
زهر سو چو پروانه بر گرد شمع
گروهی به نیرنگ و تزویرها
نهان زیر احرام شمشیرها
بر آن سر که تا از طریق خلاف
بریزند خون ورا در طواف
در آن حال عباس، نجل علی
به امر حسین آن خدا را ولی
قدم بر روی بام کعبه نهاد
بدین خطبه همچون علی لب گشاد
ندا داد حمد است خاص خدا
که این بیت را داده قدر و بها
گرفت این حرم از علی آبرو
که اینک حسین است فرزند او
علی آن که شد بیت رب اله
بر او زادگاه و از او قبلهگاه
ألا قوم کفر و نفاق و حرام!
که بستید راه حرم بر امام
به این بیت از آن امام البشر
احق کیست باشد که نزدیکتر؟
اگر حکمت حی داور نبود
اگر سر خلاق اکبر نبود
به جای امام از ره احترام
حرم بال میزد به سوی امام
خلایق حجر را کنند استلام
حجر بوسه آرد به دست امام
نبودی اگر امر مولای من
کلام خداوند یکتای من
چو بازی که گنجشک گیرد دمی
به خیل شما حملهور گشتمی
بنیهاشمی مرگ را هر یکی
به بازی گرفتند از کودکی
کجا از شما مردم ناسپاس
بود روز مردانگیشان هراس
چو ذبحی که افتد به پای حسین
من و خاندانم فدای حسین
یکی لحظه چشم خرد کرده باز
ببینید آری ببینید باز
یکی شارب الخمر کافر بود
یکی صاحب حوض کوثر بود
در آن بیت خوانندگانند مست
در این بیت دارند قرآن به دست
در آن بیت رجس و پلیدی مدام
در این بیت آیات و پاکی تمام
شما از چه کس پیروی میکنید
حسین است مولایتان یا یزید؟
شمایید در بند آن اشتباه
که روی قریش است از آن سیاه
قریش از پی کشتن مصطفی
کشیدند از شیطنت نقشهها
چنین کار هرگز میسر نبود
که غافل علی از پیمبر نبود
شما نیز بر قتل فرزند او
نهادید با تیغ در کعبه رو
سلیل همان شیر داور منم
فدایی نجل پیمبر منم
به تن تا که عباس را دست هست
به قتل امامش نیابید دست
گزندی نیاید بر آن جان پاک
مگر خون عباس ریزد به خاک
سرم را بگیرید از پیکرم
سپس حمله آرید بر رهبرم
زهم باد بگسسته پیوندتان
پراکنده تا حشر فرزندتان
به لعنت کند ذات حق یادتان
همان لعنت حق به اجدادتان
ببینید آن اشجع الناس را
شناسید زین خطبه عباس را
چنین داد زآغاز با یار دست
که پشت برادر زداغش شکست
نه تنها ز «میثم» که از هست بود
به عباس تا صبح محشر درود (1).
1) سرودهی شاعر بااخلاص اهلبیت علیهمالسلام جناب آقای حاج غلامرضا سازگار.