جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گوسفندان را به آقا سپردم‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای سید عباس میرعابدینی یزدی فرمودند:

در روستای در گلپایگان مرحوم آقای مشهدی عبدالعلی بهشتی برای مردم نقل کردند که بنده گله‏دار بودم. گوسفند زیادی داشتم. شب هنگام، گوسفندها را به آغول بردم، یکدفعه متوجه شدم حدود چهل رأس گوسفند کم است. و نیامده‏اند. بلند شدم و به طرف بیابان به راه افتادم. نمی‏دانستم در تاریکی بیابان به کجا بروم. در حالی که چند نفر بودیم و سگ‏های نگهبان هم به همراه ما بودند، باز می‏بینید که گرگ به گوسفندها می‏زند. امید نداشتیم فرجی باشد و به خودم گفتم: گوسفندان را به دست قمر بنی‏هاشم حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏السلام) می‏سپارم.

صبح شد گوسفندها را از آغول بیرون کردم. بعد از اینکه یک کیلومتر راه رفته بودیم دیدم، تمام گوسفندها گوشه کوه پناه گرفته‏اند مثل اینکه بیست نفر نگهبان آنها را حفظ کرده‏اند.