جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شفای جوان‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

بالای سر و ضریح حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) نشسته بودم که یک وقت متوجه پیرمرد نورانی و سید جلیل‏القدری شدم که دو نفر زیر بغل‏های او را گرفته‏اند، آمد در نزدیکی ما نشست. بعد فهمیدم این سید جلیل‏القدر (مرحوم حضرت آیت الله خوئی رضوای الله تعالی علیه) است.

سپس متوجه ضریح آقا قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) شدم و در این میان جوان فلجی را دیدم که در حدود هیجده سال سن داشت که به ضریح حضرت بسته شده بود. شروع به زیارت کردم یک وقت متوجه سر و صدا و شلوغی شدم. گفتم چه خبر است؟ گفتند: جوان مفلوج شفا پیدا کرده است. من دویدم جلو و دیدم جوان فلج صحیح و سالم ایستاده و گفت: آقا حضرت ابوالفضل (علیه‏السلام) مرا شفا داده است.

جوان پتوی خود را برداشت و به طرف صحن فرار کرد. جمعیت دورش را گرفتند و لباس‏هایش را پاره پاره کردند و به عنوان تبرک بردند. بعد فهمیدم که این جوان را سه چهار روزی به ضریح بسته بودند. (1).


1) کرامات العباسیه ص 45.