جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نامه جناب آقای یوسفی به دفتر انتشارات مکتب الحسین

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

نامه جناب آقای مشهدی عبدالله سیفی به دفتر انتشارات مکتب الحسین (علیه‏السلام) محضر مبارک حضرت مستطاب برادر عزیزم آقای حاج شیخ علی ربانی خلخالی (دامت برکاته(.

سلام علیکم. سلامتی حضرت عالی را در دنیا از حضرت صاحب الزمان حجة بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از درگاه پروردگار متعال مسألت دارم و امیدوارم که آن وجود شریف جهت ترویج و نشر کرامات مولای ما حضرت اباالفضل (علیه‏السلام) موفق باشید. چون متذکر شدید اگر شخصی کرامتی دیده است مرقوم فرماید لذا اطاعت امر شد و چند کرامت آقا قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) که برایم حاصل شده به محضرتان تقدیم می‏دارم که امیدوارم رضای خداوند و مولایم و سرورم آقا قمر بنی‏هاشم (علیه‏السلام) و اباعبدالله الحسین (علیه‏السلام) قرار گیرد. انشاءالله‏

مگر من ارباب ندارم‏

مرحوم جدم حجةالاسلام آقای شیخ حیدر سیفی یکی از منبریان معروف و به نام در اهواز و نجف اشرف بود خصوصا در عباسیه. نقل می‏کنند از متدینین و پیروان قدیمی برایم تعریف کردند که جد شما مرحوم شیخ حیدر مدتی بیمار شدند به طوری که منبر هم نمی‏توانستند بروند. شخصی بود در اهواز سوزن زن معروف به دکتر محمود، به عیادت آقا می‏روند و حال آقا را که می‏بینند می‏فرمایند: جناب شیخ چند تا سوزن بزنید انشاء الله حالتان خوب می‏شود. مرحوم شیخ چند تا سوزن لحاف‏دوزی فراهم می‏کنند.

شیخ حیدر با چشمان پر اشک می‏گوید محمود مگر من ارباب ندارم؟ خودش باب الحوائج است. همان شب متوسل به آقا می‏شود و شفا می‏یابد.