جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یک روضه‏ی اباالفضل برایم بخوان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سید علی موحد ابطحی اصفهانی نقل کردند:

6. حدود 25 سال قبل، که مسجد الهدی (واقع در خیابان سید علی‏خان، نزدیک چهار باغ) را ساختند، مسجد برنامه‏های گسترده‏ای داشت. بهترین گوینده‏ها و خطبای اصفهان در این مراسم روضه‏خوانی داشتند و حتی محلی را برای پذیرایی یهودی‏ها و نصرانی‏ها قرار داده بودند و با مراعات موازین شرعی از آنها پذیرایی می‏شد.

روزی یکی از یهودی‏های شرکت کننده پولی پیش متصدی امور مسجد می‏آورد و می‏گوید: این پول را به حجةالاسلام والمسلمین حاج احمدآقا امامی بدهید و بگویید یک روضه‏ی اباالفضل علیه‏السلام برای من بخواند. متصدی مسجد می‏گوید: شما یهودی‏ها، در هر کاری فتنه می‏کنید؛ در روضه‏خوانی هم فتنه؟!

یهودی، با حالت گریه، می‏گوید: ما در هر چیزی فتنه بورزیم، نسبت به آقا ابوالفضل العباس علیه‏السلام فتنه نمی‏کنیم. سؤال می‏کند: پس چه شده که پول می‏دهی و چنین تقاضایی را می‏نمایی؟ می‏گوید:

دیروز آقای امامی روضه‏ی اباالفضل علیه‏السلام را خواندند و در ضمن صحبت گفتند هر کس پناه به ایشان آورد او را محروم نمی‏کنند؛ خواه یهودی باشد خواه نصرانی. با شنیدن این سخن ناگاه به یاد بچه‏ی پسرم افتادم که در اثر نرمی استخوان و جواب یأس دکترها ما را ناراحت کرده بود، و گریه کردم و عرض کردم: آقا، اباالفضل علیه‏السلام، من شما را نمی‏شناسم، اما بنا به گفته‏ی این آقا برای شفای پسرم متوسل به شما می‏شوم، مرا محروم نکنید. گریان شدم و حالی پیدا کردم. وقتی به خانه آمدم، دیدم فرزندم راه می‏رود! از زنم پرسیدم: چه شد که به راه افتاد؟! گفت: نمی‏دانم؛ فقط دیدم دستش را به دیوار گرفت و شروع به راه رفتن کرد. گریه مرا گرفت. زنم پرسید: چرا گریه می‏کنی؟! باید خوشحال باشی! گفتم داستان از این قرار است و این گریه‏ی شوق است که چگونه آقا اباالفضل علیه‏السلام مرا مورد عنایت قرار داده و واسطه شدند و خداوند بچه‏ی مرا شفا داد.