زمان مطالعه: < 1 دقیقه
ای علمدار کربلا عباس
دست من، دامن تو یا عباس
درد دل دارم و، ندارم کس
جز تو بر درد دل دوا عباس
هر دری را زدم، مرا راندند
تو مران از درت مرا عباس
همه گویند کاشف الکربی
طاقتم طاق شد بیا عباس
از جفای ستمگران زمان
شد ز تن دست تو جدا عباس
گر چه در تن تو را نباشد دست
دست گیر از من گدا عباس
وعدهی آب دادی اما شد
نقش بر آب وعدهها عباس
با چه رو سوی کودکان رفتی
دست خالی به خیمهها عباس؟!
آفرین بر تو چون تو را زهرا
یا بنی کند صدا عباس
داستان ارادتت به حسین علیهالسلام
در جهان شد جهاننما عباس
بر سر کشتهات حسین علیهالسلام فرمود
شد ز غم پشت من دو تا عباس
هرگز از خاطر (سعید) نرفت
بانگ أدرک أخاک یا عباس