جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سلام بر تو ای خادم عباس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مؤلف کتاب الوقایع (صفحه‏ی 36) از آیةالله العظمی حاج میرزا حسن شیرازی (متوفی سنه‏ی 1312 ق) نقل کرده که فرمود:

من از سامرا برای زیارت حسین بن علی علیه‏السلام رهسپار شدم. در بین راه به منزل یک نفر رئیس قبیله وارد شدم. ضمن پذیرایی زنی پیش من آمد و گفت: «السلام علیک یا خادم العباس«، درود بر تو ای خادم عباس. من از این طرز سلام تعجب نمودم. از رئیس قبیله پرسیدم این زن کیست و چرا این جور سلام می‏دهد؟

جواب داد: این زن، خواهر من است.

زمانی من سخت مریض شدم، به گونه‏ای که حالم وخیم گشت و به حالت احتضار رسیدم. در آن حال دیدم که خواهرم بالای تپه‏ای که جلوی منطقه‏ی سکونت ایل ما قرار دارد، رو به سوی قبر مولای ما عباس علیه‏السلام کرده و با گیسوی پریشان و چشم گریان

می‏گوید: اباالفضل، از خدا بخواه برادرم را شفا دهد.

سپس دو آقای بزرگوار را مشاهده کردم، یکی از آنان به دیگری گفت: برادرم، حسین، ببین این زن مرا وسیله‏ی شفای برادر خود قرار داده است، از خدا بخواه تا او را شفا دهد. امام حسین علیه‏السلام فرمود، این شخصی است که نزدیک است دنیا را بدرود گوید، و کار از کار گذشته است. خواهرم برای بار دوم و سوم با لحن تند از مولای ما عباس علیه‏السلام خواست تا از خدا برای من درخواست شفا نماید.

مجددا دیدم که عباس با دیده‏ی اشکبار به امام حسین علیه‏السلام عرضه می‏دارد: برادرم، از خدا بخواه که این مریض را شفا دهد، وگرنه لقب باب الحوائجی را از من سلب نماید.

امام حسین علیه‏السلام با توجهی کامل فرمود: برادرم، خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید این موقعیت تا روز قیامت برای تو باقی است. ما به احترام تو این مریض را شفا دادیم. (1).

درگاه او چو قبله‏ی ارباب حاجت است‏

باب الحوائجش همه جا گفتگو کنند


1) قیام حق: صفحه‏ی 148.