جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تجاوز وهابیان به بارگاه حسینی

زمان مطالعه: 3 دقیقه

پس از سال 858، که حرم حسینی علیه‏السلام با دست منحوس علی بن محمد فلاح مشعشعی غارت شده بود، سالها بود که حرم بارگاه مقدس کربلا از هر گونه ناملایمات و دستبرد و غارت در امان و محروس بود تا اینکه در روز عید غدیر سال 1216 وهابیها آن را مورد هتک و تجاوز قرار دادند و بر اثر این فاجعه‏ی شوم، که خاطره‏ی جانسوز آن همه‏ی گذشته‏ها را به بوته‏ی فراموشی سپرد، دهها هزار نفوس از مردم کربلا و زوار به خاک و خون کشیده شدند. اکثر مورخین، به این فاجعه اشاره و همگی از آن اظهار تنفر و انزجار نموده و عمل وهابیان را یک عمل ددمنشانه و غیرانسانی معرفی کرده‏اند و کسی از ملل و نحل و مذاهب گوناگون اسلامی پیدا نشده که از اعمال وحشیانه‏ی وهابیان چشمپوشی کرده و به آن اعتراض و توبیخ ننموده باشد.

بنا به شهادت تاریخ، در پی وقوع حادثه‏ی تخریب، نامه‏های اعتراض به کشور حجاز سرازیر گشت، و حتی از سوی کشورهای غیرشیعی نیز به عمل وحشیانه‏ی وهابیها

اعتراض و از آن اظهار تنفر گردید. علمای فریقین در باب حادثه‏ی تخریب قبر امام حسین علیه‏السلام کتابها نوشته و شعرای وقت نیز اشعار بسیاری سروده‏اند که ذکر آنها در این مختصر ممکن نیست، و ما در شرح واقعه، تنها به نقل مستر لونگر انگلیسی و میرزا ابوطالب‏خان اکتفا می‏کنیم.

لونگر چنین می‏نگارد: روز دوم نیسان 1801 میلادی مطابق 18 ذی‏الحجة 1216 هجری روز عید غدیرخم، وهابیها با قیادت و فرماندهی عبدالعزیز بن سعود به کربلا هجوم آوردند. آنان ششصد شتر سواری و چهارصد اسب سواری داشتند و اکثر اهل کربلا نیز به قصد زیارت نجف الأشرف شهر را خالی کرده بودند. با رسیدن وهابیها، حاضرین در شهر کربلا بی‏درنگ به بستن درهای قلعه مبادرت کردند.

وهابیها تا سه روز اطراف قلعه خیمه زدند. بعد از زد و خوردهای انفرادی، ناگهان از یک کاروانسرا دیوار را شکافتند و از آنجا به نزدیکترین در از درهای شهر راه یافتند و [سپس] به صورت قهر، شهر را فتح نموده داخل شدند. مردم از وحشت پا به فرار گذاشتند، اما کمتر کسی نجات یافت؛ وهابیان به هر کسی می‏رسیدند بدون استثنا وی را می‏کشتند و به هر خانه‏ای وارد می‏شدند هر چه بود غارت می‏کردند.

عده‏ی کشته‏ها به هزار نفر – و گفته‏اند پنج هزار نفر – و تعداد زخمیها به ده هزار نفر رسید. سپس وارد حرم شده، پنجاه نفر را در داخل حرم نزد ضریح به قتل رسانیدند. پنجاه نفر را در صحن کشتند و کلیه‏ی اموال حرم را از جواهرات و شمعدانها و طلاهای دیوارها و دربهای نقره که با جواهرات منقش و مرصع بوده و پرده‏های قیمتی و آنچه از دیوار و سقف آویزان بود و تمامی تحف نفیس شاهان و امرای ترک و فارس و عرب را به یغما بردند. (1).

و اما از طرف حاکم شهر، به نام «عمر آغاسی«، که مرد سنی متعصبی بود، جزئی‏ترین عکس‏العملی ظاهر نگردید و می‏توان گفت توطئه را این خبیث چیده بود؛ انگشت وی از اول بازیگر صحنه بوده و از همین جهت هنگام تهاجم در اولین فرصت از شهر خارج شده و بدون هر گونه آسیب به قریه‏ی هندیه رفت و بعد از آرامش اوضاع برگشت!

میرزا ابوطالب‏خان اصفهانی، سیاح ایرانی، نیز چنین می‏گوید: روز چهارم ذی‏القعده 1217 هجری به قصد زیارت وارد کربلا شدم و به خانه‏ی عمه‏ام، کربلایی بیگم

رفتم، در حالتی که یک زنی هم با وی بود. وهابیها تمامی اموال آنها را به غارت برده بودند و من به حال آنها رقت کرده کمکشان نمودم.

سپس حادثه را چنین توصیف می‏کند که: وهابیها روز 18 ذی‏الحجة 1216، که اکثر اهل شهر آن را به قصد زیارت نجف ترک کرده بودند، با 25000 نفر از سوارهای وهابیها که به اسبهای عربی اصیل سوار بودند فروریختند و قبلا هم جمعی را به طور ناشناس به صورت زوار به کربلا و اطراف فرستاده بودند و با حاکم کربلا «عمر آغاسی» پیمان سری بر علیه شیعه و تشکیلات حسینی بسته بودند زیرا که وی سنی متعصب ضد شیعه بود. در نتیجه‏ی این خیانت، شهر به سهولت تحت تصرف وهابیها قرار گرفت. زیرا عمر آغاسی کلیه‏ی سپاه مدافع را با خود به قریه‏ی هندیه برده بود و شهر از این نظر بلادفاع بود. به همین جهت سلیمان پاشا او را محکوم نموده و به قتل رسانید.


1) أربعة قرون من تاریخ القرآن: مستر لونگریک انگلیسی، ترجمه‏ی استاد جعفر خیاط، صفحه‏ی 233.