از تواریخ به دست میآید که قبر مطهر قمر بنیهاشم علیهالسلام از دورهی اموی به بعد، دارای آثار و قبر و درب ورودی و روضه و سرداب بوده است.
مثلا، بر پایهی نقل کفعمی در بلد الأمین – که مجلسی هم در مزار بحار آورده است – در روایت صفوان بن مهران که شیخ مفید نقل کرده هر کجا دستور توقف بیرون درب برای اول دخول هست، برای حضرت عباس علیهالسلام هم همان دستور صادر شده که معلوم میشود در قرن اول تا دورهی امام صادق علیهالسلام قبر آن حضرت روضه و درب ورودی داشته است.
مرحوم آیتالله سید حسن صدر «قدس سره» در رسالهای که در این زمینه نوشته آورده است: در روز 11 محرم 61 هجری، که خبر شهادت امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش به کوفه رسید، زنان کوفه جمع شدند به حدی که تعداد آنان به ده هزار نفر رسید و از آنجا که عمال ابن زیاد مانع تجمع مردها میشدند و ضمنا زنان نیز از این فاجعهی عظمی سخت ناراحت بودند، با هم قرار گذاشتند که در ششمین روز شهادت امام علیهالسلام همه با هم به طرف کربلا حرکت کنند تا کسی نتواند جلو آنها را بگیرد.
بدیهی است، با حرمتی که بویژه اعراب به زن میگذارند، جلوی یک زن را نمیتوان به آسانی گرفت، چه رسد به ده هزار نفر زن. آنان در هفتمین روز شهادت امام حسین علیهالسلام در کربلا حاضر شدند و در خلال حرکت این گروه کثیر، زنان ناظر و شام کوفه و قبایل و عشایر اطراف نینوا و قادسیه و کربلا نیز به آنها پیوستند و جمع بسیار انبوهی را تشکیل دادند که تعداد آنها را تا صد هزار نفر گفتهاند. زنان مزبور بر سر قبر سیدالشهدا و حضرت عباس علیهالسلام سایبانی زدند و به عزاداری پرداختند و هیچ نیرویی نتوانست از آنها جلوگیری کند. آنان از همان روز هفتم بر مزار سیدالشهدا علیهالسلام و اصحاب و یاران وی
سایبان و اثر قبری پدید آوردند و یک هفته به عزاداری مشغول شدند. (1).
بر پایهی این نقل تاریخی معلوم میشود که از همان دوران اموی آثار قبر موجود بوده و شدت بروز احساسات پاک و جریحهدار شدهی مردم به حدی بوده که امثال یزید و ابنزیاد هم قادر بر منع و جلوگیری از تجمع چنین جمعیتی نبودهاند.
در خصوص قبر ابوالفضل علیهالسلام، باید گفت که علاوه بر زنان دوستدار آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، قبیلهی بنیکلاب هم – که امالبنین علیهاالسلام از آنها بود – و قبیلهی بنیاسد و سایر قبایل برای آبادی و عمران این روضه و بارگاه کوشا بودند و بنیامیه نیز به سبب دوستی و نسبتی که با طایفهی امالبنین علیهاالسلام داشتند، اگر در بنای قبر و روضهی حضرت عباس علیهالسلام شرکت نمیکردند مخالفتی هم نمیکردند. بنای بین 64 تا 72 را تکمیل نموده و در سال 273 ق منتصر عباسی برای جلب توجه علویین ساختمان مختصری در مزارات کربلا بنا نمود و برای پنجمین بار، زید داعی، مبالغی هنگفت برای ساختمان قبهی حضرت عباس علیهالسلام اختصاص داد و روضه را تعمیر کرد. پس از وی دیالمه در سال 371 ه به فرمان سلطان عضدالدولهی دیلمی قبور شهدای کربلا و قبر ابوالفضل العباس علیهالسلام را تجدید بنا کردند و سلطان رسما اعلان تشیع داد.
پس از دیلمیان، سلطان جلایر ایلکانی قبه و بارگاه را تجدید بنا کرد و از سال 373 ق تا 907 ق، که آغاز عصر صفوی است، یعنی قریب 534 سال، بنا و ساختمان مزبور مورد زیارت سیاحان و زوار بوده است. در دورهی صفویه، سال 1032 بناهای ایلکانی تکمیل و تعمیر و مرمت و نوسازی شد. تا در عصر افشاریه در سال 1117 نادرشاه به زیارت کربلا رفت و در سال 1155 حرم حضرت عباس علیهالسلام آیینه کاری شده و گنبد مطهر ایشان مجددا کاشیکاری گردید.
1) مقدمهی الخصایص العباسیة صفحهی 12.